part 15

4.3K 315 38
                                    

دوش و اب رو بستم و به دیوار تکیه دادم و همونطوری رو زمین نشستم و پاهام و با دستم گرفتم و سرم و گذاشتم روشون و شروع کردم به گریه کردن ولی چرا من دارم گریه میکنم؟

با باز شدن در حموم بلند شدم و سریع وایسادم هری با قیافه ی نگران اومد پیشم "اسکای تو حالت خوبه" در حالی که دستشو گذاشت رو شونه هام ولی من شونه هام و انداختم بالا و دستشو انداختم پایین "اسکای" از چشاش میتونستم بفهمم که ناراحته ولی برام مهم نیست ... نه من میخوام اونو محکم بغل کنم و بخاطر رفتار لوس و بچگانم ازش عذر خواهی کنم "اسکای به من بی محلی نکن" اون گفت "چیه؟" تو صدام عصبانیت موج میزد ولی اون برنگشت

"چی شده؟" چشام گرد شد و یه پوزخند زدم "چی شده؟!یه دختر لخت میاد و میبوستت و بعد به من میگی بی ادب بخاطر اینکه فقط خودمو معرفی کردم" رفتم و لباسامو برداشتم و از خونه رفتم بیرون و میخواستم فقط از این مکان دور باشم شنیدم که هری صدام کرد ولی اهمیت ندادم و به راه رفتنم ادامه دادم

بالاخره یه جای اروم و پیدا کردم که یه نسیم ارومی هم میومد و میتونست بدون اینکه سردم بشه بدنم و خشک کنه نشستم رو زمین و اول تاپمو و بعد شلوار جینمو پوشیدم همونجا نشستم و شروع کردم به دیدن موج دریا از زیر درخت بلند شدم وفتی که دوتا صدا شنیدم که داره به سمت من میاد اوه البته هری و دوست دخترش

"چرا ما داریم دنبال اون میگریدم؟اون نمیخواد بمونه با..."

"کندااااال . من متاسفم ولی احتیاج دارم که پیداش کنم"

"هری چرا تو احتیاج داری که پیداش کنی؟اون فقط یه دوسته معمولیه...به اضافه ی اینکه ما میتونیم دوباره برگیردیم به زمان های گذشتمون" اینو گفت و مثل میمون به هری اویزون شد

"من نمیتونم کندال . من عوض شدم"

"لطفا هری. تو اون دختر و هیچ جا پیدا نمیکنی و دوباره برمیگردی با من مثل همیشه" میتونستم صدای خنده ی شیطانیش و بشنوم

"من اونو پیدا میکنم چون تا زمانی که پیداش نکنم نمیخوابم" کلمه هایی که هری به کار میبرد ضربان قلبمو بالا میبرد ولی من نمیخوام از اینجا برم بیرون یا اینکه هری رو با کندال تقسیم کنم "من همیشه عاشق کله شق بودنتم هری" من حالم داره بهم میخوره واقعا از از حرفاش حالم بهم میخوره "اگه پیداش نکنی چی؟" دوباره صدای کندال بود " پیداش میکنم" هری گفت و اومد سمت جایی که من قایم شدم

"ببین خورشید داره غروب میکنه اونم هرجا باشه برمیگرده نگران نباش اونطور که اون امروز به من پرید میتونه از خودش دفاع کنه و هیچ اتفاقی واسش نمی افته"

"تو در موردش اشتباه میکنی اون یکی از فوق العاده ترین و قوی ترین و خوشگلترین دخترایی که من تاحالا دیدم" هری با جدیت گفت صداهاشون نزدیک و نزدیک تر میشد دوییدم و رفتم سمت خونه ی صاحلی ولی نرفتم داخل و لب صاحل وایسادم گذاشتم باد از داخل موهام رد بشه

Through The Dark [H.S]Where stories live. Discover now