𝟕

8.3K 756 151
                                    

سریع خودشو ازم بیرون کشید. تکون شدیدی خوردم. روی تخت نشست و کاندوم استفاده شده رو بیرون کشید و تو سطل اشغال انداخت.
" بدو... باید لباس بپوشیم، البته اگر میخوای مامانم رو ببینی"

لبخند دندون نمایی زد و از روی تخت بلند شد. شلوار جینش رو بدون پوشیدن شورت پاش کرد! به سختی روی تخت نشستم. هنوز دستام بسته بودن:
" تهیونگ من نمیتونم تکون بخورم!"

لبخندش بزرگ تر شد ، خم شد و دستام رو باز کرد. رد فرو رفتگی کراوات روی مچ دستام دیده میشد. سکسی بود... بهم خیره شد. مشتاق بود و چشماش از خوشحالی می درخشیدن. خم شد ،
سریع پیشونیم رو بوسید و با اشتیاق نگام کرد. گفت:
" یه تجربه اولیه دیگه"

دقیقا متوجه نشدم منظورش چی بود. گفتم:
" من اینجا لباس تمیز ندارم"

یکدفعه استرس زیادی تو وجودم ریخته شد و متوجه شدم الان تو چه موقعیتی هستم. مامانش!!
گندش بزنن. من هیچ لباسی ندارم و اونم دقیقا موقع ارتکاب به جرم اینجا رسیده ! ادامه دادم:
" شاید بهتر باشه من همین جا بمونم"
تهدید وار گفت:
" اوه نه نمی مونی! میتونی از لباسای من بپوشی"

سریع یه تیشرت سفید پوشید و دستاشو توی موهای به هم ریخته جذابش، کشید . با وجود استرس، تموم افکار قطار مانند مو از دست دادم . میشد یه روزی من به ظاهر زیبای این مرد عادت
کنم؟ زیباییش بیش از حده...

" جونگکوک ، تو گونی هم بپوشی بازم قشنگی . خواهش میکنم نگران نباش. دوست دارم مامانم رو ببینی. لباس بپوش، من الان میرم که ارومش کنم."
لباش رو به هم فشرد و ادامه داد:
" تا ۵ دقیقه دیگه منتظرم که بیای ، وگرنه خودم میام و با هر چی که تنت باشه میکشونمت بیرون! تی شرتام تو کشو دراوره و پیراهنام تو کمد اون اتاقه. راحت باش"

چند لحظه محتاطانه نگام کرد و بعد از اتاق خارج شد. لعنتی مامان تهیونگ! این خیلی بیشتر از چیزیه که منتظرش بودم. شاید دیدن اون، کمک کوچیکی به مشکل حال حاضر ما بکنه. شاید کمک کنه که بفهمم چرا تهیونگ این مدلیه... یکدفعه واقعا دلم خواست که مادرش رو ببینم.

یه هودی بنفش و شلوار جین‌مشکی از بین لباسای تهیونگ پیدا کردم و سریع پوشیدمشون.

ولی چیزی که خیلی اذیتم میکرد نداشتن باکسر تمیزه! دراور تهیونگ رو گشتم و بین لباساش رو نگاه کردم. بعد از پوشیدن شورت کالوین کلاین تهیونگ ، کفشامو پوشیدم و سریع به سمت سرویس بهداشتی رفتم. به خودم تو اینه خیره شدم. چشمام براق و صورتم سرخ شده بود و....موهام!
گندش بزنن! دیگه این مدل موی کیوت مناسب نبود. دنبال شونه گشتم و اخر پیداش کردم. حداقل میتونستم کمی از پفش رو بگیرم.بعد از صاف کردن چتری هام روی پیشونیم اخرین نگاه مضطربم رو توی اینه به خودم انداختم . به نظر خوب بودم. به سمت اتاق نشیمن رفتم.
" ایناهاش اومد"

𝙁𝙨𝙤𝙜 ❘ 𝒗𝒌Where stories live. Discover now