وقتی که نیم ساعت بعد وارد نشیمن شدم تهیونگ در مقابل دیوار شیشه ای ایستاده بود و با بلک بریش صحبت میکرد. چرخید و با ذوق بهم نگاه کرد و مکالمه اش رو تموم کرد.
" رز این عالیه. به بارنی بگو ما به اونجا میریم...خداحافظ"
وقتی که در ورودی ایستاده بودم به سمتم قدم برداشت. لباساش رو عوض کرده بود.با یه تیشرت مشکی و کت چرم و شلوار جین همرنگ اون. مثل پسر های بد و اتشین دیده میشد.
زیر لب گفت:" شب بخیر آقای جئون"
خم شد و لب هام رو آروم بوسید.
" ارتقا شغلیت رو تبریک میگم"
دستاش رو به دورم حلقه کرد.بوی خوشمزه ای میداد.
" دوش گرفتی"
" من همین چند وقت پیش با کلاد ورزش کردم"
" اوه"
" حسابی حالشو جا اوردم و دوبار شکستش دادم"
پر شور و ذوق بهم لبخند زد. از خودش راضی بود. نیش بازش مسری بود.
" این خیلی اتفاق نمیافته؟"
" نه. ولی وقتی که میشه خیلی رضایت بخشه. گرسنه ای؟"
سرم رو منفی تکون دادم. بهم اخم کرد:" چی شده؟"
" در مورد دکتر فلن مضطربم"
منم. روزت چطور بود؟"
رهام کرد و منم براش خلاصه ای تعریف کردم. دقیق بهم گوش میداد.
"یه چیز دیگه هم هست که بهتره بهت بگم"
ادامه دادم:" من قرار بود امروز نهار با جنی بیرون برم"
سورپرایز شده ابروش رو بالا انداخت:"اصلا نگفته بودی"
" میدونم. فراموشش کرده بودم. بخاطر جلسه نتونستم که برم و مینجی بجای من اونو بیرون برد"
چهره اش تیره و تار شد:" که اینطور. لباتو گاز نگیر"
" میرم دوش بگیرم و اماده بشم"
اینو گفتم تا موضوع عوض بشه و چرخیدم و قبل از اینکه بتونه واکنشی نشون بده نشیمن رو ترک کردم.
.
.
.
دفتر دکتر فلن خیلی فاصله از خونه تهیونگ نداشت. خیلی نزدیک بود. با خودم فک کردم ، برای جلسات اورژانسی خوبه.تهیونگ در حالی که ماشین سب رو پارک میکرد گفت:" من معمولا تا اینجا از خونه میدوم"
بهم لبخند زد:" این ماشین عالیه"
منم بهش لبخند زدم:" منم همین فک رو میکنم.تهیونگ... من"
بهش مضطرب نگاه کردم.
" چی شده کوک؟"
" بیا"
جعبه کوچیک مشکی کادوش رو از تو جیبم خارج کردم:" این برای تولدته. میخواستم الان بهت بدم ولی به شرط اینکه قول بدی تا شنبه بازش نکنی ، باشه؟"
YOU ARE READING
𝙁𝙨𝙤𝙜 ❘ 𝒗𝒌
Romanceنام↲ پنجاه سایه خاکستری خلاصه ↲ وقایع این رمان که در سیاتل ایالات متحده آمریکا رخ میده به بیان روابط عاطفی عمیق میان جئون جونگکوک، پسری باکره و فارغ التحصیل رشتهٔ ادبیات و کیم تهیونگ، کارآفرین بانفوذ و ثروتمند میپردازه.جونگکوک بعد از اشنایی با کیم...