های بچز🥤
این پارت تقدیم به بچ قلبم InZiamsWay
لطفا ووت و کامنت فراموش نشه🧡
●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●
نگاهش رو با دقت برای پیدا کردن چیز عجیبی دور تا دور اون خونه میچرخوند و استرس زیادی به قلبش چنگ میزد.
باید میفهمید دلیل اون حرفا چیه. وقتی خودش چیزی یادش نمیومد، پس تصمیم گرفت وقتی فکر میکنه هری به رخت خواب رفته تنهایی به این عمارت بیاد.
تا همین الانم شجاعت زیادی به خرج داده بود!
_من م..میدونم که اینجایی خودتو بهم..ن..نشون بده!
صدای نفسای بلندش توی گوشش میپیچید و ضربان قلبش زیادی تند میزد.
تقریبا ۱۵ دقیقه بود که وسط سالن اون خونه با لوازم کلاسیک وایساده بود و هیچ اتفاقی نمیوفتاد.
کم کم به این نتیجه رسیده بود که کار اشتباهی انجام داده و عذاب وجدانش درحال فعال شدن بود.
_خیلی خب کار احمقانه ای کردم!
چند لحظه پلکاشو روی هم فشرد و چرخید، با دیدن در که طبق گفته های مکس غیب نشده بود، مطمئن تر سمتش راه افتاد و به این فکر میکرد چی باعث میشه اینجا انقدر انرژی بدی بهش بده؟
تا همین الانم بدون اجازه وارد خونه کسی شده بود و بخاطر همین میتونستن ازش شکایت کنن و لیام قطعا دلش نصیحتای طولانی پدرش رو نمیخواست!
زی_ توی مدرسه یاد نگرفتی که حریم شخصی چیه؟!
لی_هیییین!
با شنیدن صدای فرد دیگه ای درست پشت سرش بدنش بالا پرید و قلبش با سرعت زیادی خودشو به قفسه سینش کوبید.
با چشمای گرد شده به رو به رو خیره شد و سعی کرد ارامشش رو حفظ کنه. نباید حالا که لو رفته بود خودش رو میباخت!
بعد از چند ثانیه به ارومی سمت مرد چرخید و با دیدن ظاهر عادیش نفس راحتش رو بیرون داد. حداقل جن و روح نبود و لیام میتونست بهتر باهاش حرف بزنه.
_های!..عام من خیلی خیلی متاسفم اقا..فقط..فقط
سعی کرد دنبال دلیل منطقی‌ای بگرده اما ذهنش کاملا قفل کرده بود و نگاه خیره مرد روی خودش کمکی بهش نمیکرد. از همین الان توی دردسر بزرگی افتاده بود.
لی_عام..من فقط گمشده بودم!
پوزخند کوچیکی گوشه لب زین نشست و یکی از دستاش رو توی جیبش فرو برد، نگاه خیرش رو از چشمای کاکائویی پسر جدا نکرد و کمی از فنجون کوچیک قهوش نوشید.
زی_توی خونه من گم شدی؟ یا گم شدی و سر از خونه من در اوردی؟!
لیام با شنیدن لحن خونسرد و تاثیر گذار مرد، پلکاشو با استرس روی هم فشرد و دستاش رو بهم قفل کرد.
YOU ARE READING
I'm Fucking God
Fanfiction"عروسک مسحور کننده ای مثل تو باید مرگی به زیبایی خودش داشته باشه شکلات و مطمئن باش براش بهترین برنامه رو دارم!" فانتزی (ومپایر، گرگینه)، اسمات. زیام/لری. زویی تاپ. تموم شده.
