47_Our sorrow

193 41 5
                                    


صدای خیس برخورد لب‌هاشون، به دلیل بوسه شلخته‌ای که بینشون درجریان بود توی اتاق میپیچید و هردو تشنه‌تر، با عطش بیشتری ادامه میدادند.

انگشت‌های کشیده لیام، بی‌جهت لای موهای زین میچرخید و اجازه عقب نشینی به بوسه‌های حریصانه مرد رو نمیداد!

حرارت بدن پسر کوچیکتر با حس زبون گرم مرد که آزادانه داخل دهنش میچرخید و روی زبونش کشیده میشد، بالا رفت و ناخودآگاه کمرش رو برای لمس پایین تنه‌هاشون، حرکت داد.

"هممممم.."

لب برجسته پایین پسر، بین نیش‌های بیرون اومده زین اسیر شد و لیام، با استرس موهای مرد رو بین انگشت‌ هاش کشید!قطعا دلش درد طاقت فرسای اون دندون‌ها رو وسط بوسه نمیخواست!

زین با حس ضربان بالا رفته قلب پسر، جای دندون‌ هاش رو به بوسه آرومی داد و با لیس کوتاهی که به هردو لب‌ زد، کنار بدن لیام روی تخت دراز کشید. 

+"اگر ادامه‌ بدیم.. نمیتونم خودم رو کنترل کنم."

نفس عمیقی از سینه پسر خارج شد و سعی کرد با کنترل کردن حرارت بالای بدنش، از تحریک شدن جلوگیری کنه.

-"چرا کنترل کنی؟"

+"چون یه توضیح بهم‌دیگه بدهکاریم!"

لیام به نشونه تایید سرش رو حرکت داد، بعد از چندثانیه از روی تشک بلند شد و به حالت چهار زانو نشست. نگاه کنجکاوش رو‌ به صورت زین داد و با منحرف شدن جهت نگاه مرد، از سقف به سمت چشم‌هاش، لبخند دندون نمایی زد و سرش رو به چپ مایل کرد.

-"منتظرشم. فقط.. امیدوارم قانع کننده باشه!"

+"گفتنش قرار نیست کمکی کنه اما.. شاید کنجکاوی ذهنت رو آروم کرد!"

سکوت کوتاهی که شکل گرفت، با بلند شدن زین شکسته شد. زیر نگاه سنگین لیام، قدم‌هاش رو سمت مکان همیشگی برداشت و از پنجره، به بیرون خیره شد.

برای اولین بار فردی پیدا شده بود که ارزش توجیه کردن رفتارش رو داشت؛ حتی با اینکه کار از کار گذشته بود و توضیح اتفاقات افتاده، زمان رو به عقب برنمیگردوند!

+"فکر کنم واضح باشه که چرا بعد از بیمارستان رفتم؟"

-"که بتونی خودت رو ریکاوری کنی؟"

+"شاید! درواقع.. نمیدونم تجربه کردی یا نه اما.. تمام اتفاقات این چندوقته به طرز عجیبی بهم یادآوری میشد.. و دیدن تو روی تخت، اون‌هم وقتی به شدت ضعیف شده بودی باعث شد فکر کنم که تقصیره منه؟ من باعث شدم اون پسری که از سر کنجکاوی وارد خونه‌م شد، حتی نتونه غذا بخوره؟"

-"زین! باور کن هیچ‌چیز تقصیر تو-"

+"فقط گوش کن لیام!! خواهش میکنم.. باشه؟"

I'm Fucking GodOù les histoires vivent. Découvrez maintenant