هی بچز🙌لطفا ووت و کامنت فراموش نشه💛
●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
با حس حرکت خنکی چیزی روی گونش چشماشو باز کرد و ناخوداگاه به کنار دستش چنگ زد.
قفسه سینش با سرعت زیادی تکون میخورد و قطرات عرق روی شقیقه هاش حجم ترس اون پسر رو به خوبی نشون میداد._حالت خوبه سوییت بری؟
با شنیدن صدای اروم هری، کنترل نفساش رو به دست گرفت و روی تخت نشست. نگاه لرزونش رو به چشمای نگران هری داد و با یاداوری اتفاقاتی که به چشم دیده بود، بدن ترسیدش رو محکم تو اغوش برادرش انداخت و به لباسش چنگ زد.
_هر..هری..
هز_هاااششش..اروم باش تدی برو..
دستش رو به ارومی پشت کمرش حرکت داد و بوسه ای روی شقیقه نمناکش زد. به خوبی از اتفاقی که افتاده بود خبر داشت و نگرانی مثل خوره به جونش افتاده بود.
تمام تلاشش برای دور کردن لیام از این ماجرا پوچ شده بود و حالا برادرش دقیقا نقش اصلی این داستان رو ایفا میکرد.
هز_باید حرف بزنیم بیب..
کنار گوش لیام زمزمه کرد و بوسه ای روی نرمی گوشش زد. به اهستگی ازش جدا شد و ارومتر شدن تنش بدن لیام رو حس کرد.
دستای یخ زده پسر رو بین دستاش گرفت و به چشمای گیجش خیره شد.
هز_من..نمیدونم از کجا شروع کنم لیام..میتونی بپرسی تا جواب بدم نه؟
ذهن لیام شروع به پردازش کرد و اب دهنش رو به سختی قورت داد. از جوابی که قرار بود بگیره میترسید و دلش نمیخواست مهر تایید بخوره روی حدسهایی که راجع به زین داشت.
لی_م..من..میدونم..که..که زین یه وم..ومپایره!
نفس عصبی هری از سینش بیرون پرید و دستای لیام رو بین انگشتاش فشرد.
هز_درواقع..زین دورگس، نصف ومپایر و نصف جادوگر..من فقط چیزایی رو که لویی بهم گفته میدونم لیام، پس انتظار زیادی از من نداشته باش.
لی_لو..لویی؟ اونم دورگس؟!
هری سرش رو به نشونه منفی تکون داد و با یاداوری لویی لبخند محوی زد.
هز_نه، اون فقط ومپایره.. لویی خیلی وقته تونسته عطشش رو دربرابر خون انسان کنترل کنه لیام! اون کاملا بی خطره.
لی_پس..زی..زین چی؟
با شنیدن اون اسم از زبون لیام، اخم پررنگی بین ابروهای هری شکل گرفت و عصبی انگشتاش رو لای موهاش فرو برد و کشید.
هز_نه لیام! زین برای تو خود خطره..اون قوی ترین فرد از نوع خودشه و تواناییش به حدی زیاده که میتونه تو چندثانیه کل شهر رو از بین ببره!
CZYTASZ
I'm Fucking God
Fanfiction"عروسک مسحور کننده ای مثل تو باید مرگی به زیبایی خودش داشته باشه شکلات و مطمئن باش براش بهترین برنامه رو دارم!" فانتزی (ومپایر، گرگینه)، اسمات. زیام/لری. زویی تاپ. تموم شده.