ما بعضی وقتا واقعا دلمون نمیخواد زندگی کنیم، هر غلطی که به اسم زندگی کردن انجام دادیم از سرِ ناچاری بود.
بدبختی فقط برای آدم هایی مثل جونگکوک عین یه سونامی میاد و زندگیشونو نابود میکنه...
کوله پشتیشو گوشه اتاق پرت کرد و خودشو رو تخت انداخت ، دانشگاه خسته کننده تر از هر وقت دیگه ای شده بود و جونگکوک هم تو این وضعیت حال درس خوندن نداشت
چطور میتونست درس بخونه در حالی که معلوم نبود یه ساعت بعد چه بلایی سرش میاد
چشماشو بست و برای بار هزارم اتفاقات اون روز رو مرور کرد :
*فلش بک
جونگکوک بعد از امضای اون قرارداد عجیب که هیچ ایده ای درموردش نداشت و فقط و فقط به پولش فکر میکرد از بار خارج شد با قدم های تند به سمت خونه حرکت کرد
زندگی زانوشو رو گلوی جونگکوک گذاشته بود و میگف یالا پسر ... برای نفس کشیدن تلاش کن، جون بده!
فردا باید به اینجا برمیگشت و اون کیف رو به آدرس مشخص شده میبرد
دلهره داشت ولی با گفتن:
" فقط یه کیف ساده است، تحویل میدم و پولمو میگیرم! تو کارای خطرناک تری کردی جونگکوک! سایتای شرکتارو هک کردی... این که فقط یه ماموریت ساده است " خودشو آروم میکرد
وارد خونه شد و درو بست، این حس بد از کجا میومد ؟
" لعنت بهش ... نباید اینکارو میکردم ، اصلا اون قرارداد چی بود که من امضا کردم ؟ چرا نپرسیدم منظورش از اختیارت دست منه چیه ؟ فاک ...اگه گیر بیفتم چی ؟ "
موهاشو چنگ زد و دور خونه قدم زد ، نباید منفی فکر میکرد
هرطور شده باید اون کیف رو صحیح و سالم به آدرس میبرد و تحویل میداد ، اونوقت پولشو میگرفت و از این زندگی سگی راحت میشد
با دور کردن افکار منفی از خودش ، لباساشو کند و با یه باکسر خودشو رو کاناپه انداخت و چشماشو بست . بعد از چند دقیقه نفساش منظم و شد و به خواب رفت ...
با نگاهی که به ساعت انداخت مثل جن زده ها از جاش پرید
- لعنت بهش دیرم شد !
جونگکوک همونطور که سعی در پوشیدن شلوار جین تنگش داشت با حالت گریه و عصبانیت داد زد و چند دقیقه بعد از خونه زد بیرون
بار زیاد از خونش دور نبود و با سرعتی که از خودش انتظار نداشت به سمتش دوید...
****
+ دیر کردی
کانگ که انتظار پسر رو میکشید با نیشخند کوچیکی گفت
جونگکوک درحالی نفس نفس میزد دستشو از رو زانوهاش برداشت و به چشمای مرد میانسال رو به روش خیره شد :
YOU ARE READING
Dark sky/Vkook
Fanfiction⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت...