وقتی چیزی برای از دست دادن نداشته باشی بی پروا میشی، قوی تر میشی، شجاع تر میشی و دست به هر کاری میزنی..
این توصیف حال و هوای این روزای جونگکوک بود...
با لگدی که به کمرش خورد اخمی کرد و چشماشو باز کرد
+ پاشو ببینم
جونگکوک به مرد تقریبا درشت هیکلی که بالای سرش ایستاده بود نگاهی کرد و با کلافگی بلند شد
+ کی گفته میتونی اینجا بخوابی؟
مرد با تُن صدای بلندی گفت و با اخم غلیظی بهش خیره شد
جونگکوک بی حوصله پوفی کرد و با انگشتش چشمشو مالش داد
- نکنه زیر پل ارث باباته؟
مرد تک خنده ای کرد
+ زبونتم که درازه! بزن به چاک!
جونگکوک قدمی جلوتر اومد و مماس با مرد قرار گرفت
- مثلا نزنم به چاک چه غلطی میخ...
با مشتی که تو دهنش فرود اومد حرفش نصفه موند، حیرت زده به زمین خیره شد، خون داخل دهنشو تف کرد و بعد از مکث کوتاهی به مرد حمله کرد.
جونگکوک اجازه هیچ واکنشی به مرد نمیداد و مشت هاش رو پشت سر هم روی صورت مرد فرود میآورد.
از مشت زدن دست برداشت و همونطور که به شدت نفس نفس میزد یقه مرد رو گرفت و کشید- میدونی چیه ... تازه فهمیدم چه کارایی ازم برمیاد !
و بعد کله محکمی به مرد زد که مرد به عقب پرت شد و روی زمین افتاد
+ داری چه غلطی میکنی حروم زاده!
جونگکوک سرش رو به سمت صدا برگردوند، میتونست حدس بزنه اونا کی بودن... یه دسته خلافکار دوزاری...
+ رئیس! رئیس!
یکی از اون پسر ها که انواع و اقسام تتوهارو روی سر و گردنش داشت فریاد زد و مرد رو تکون داد. با جواب نگرفتن ازش سرش رو بالا آورد و نگاه برزخیش رو به جونگکوک دوخت
خب مثل اینکه سر دسته خلافکارا رو زده بود...
- به خشکی شانس ...
جونگکوک با خودش زمزمه کرد و با تمام قدرتی که توی پاهاش داشت پا به فرار گذاشت
وسط راه مدام برمیگشت و پشت سرش رو نگاه میکرد به امید اینکه قالشون گذاشته باشه اما اونا همچنان دنبالش بودن و تهدیدش میکردن
به دویدنش سرعت بخشید و وارد کوچه باریک و تاریکی شد، خودشو به دیوار چسبوند و نفسش رو حبس کرد
بعد از چند ثانیه که تو همون حالت مونده بود دیگه صدای پاهاشون رو نشنید، مثل اینکه گمش کرده بودن...
YOU ARE READING
Dark sky/Vkook
Fanfiction⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت...