part 28

10K 1.2K 477
                                    

بعضی وقت ها فکر میکنی عادت کردی، فکر می کنی دیگه سر اون موضوع همیشگی دردت نمیگیره ، تا اینکه یهو می بینی وقتی خودت رو سرگرم کارهات کرده بودی تا حواست از همه چیز پرت بشه ؛ دو قطره اشک از گوشه ی چشم هات افتادن پایین .

جونگکوک چشماش گرد شد ، دست تهیونگ رو گرفت و از بوتش فاصله داد

- آقا یه لحظه وایسا

تهیونگ پلکاشو روی هم فشار داد و نفسشو با کلافگی بیرون داد

+ چیه ؟

- از اینکارا نکن ، ما مَردیم آخه ! خوبه منم بوت تورو اسپنک کنم ؟

+ تو غلط میکنی !

جونگکوک قیافه حق به جانبی به خودش گرفت

- آها دیدی ، آدم بدش میاد دیگ

تهیونگ با درموندگی به جونگکوک نگاه کرد

+ تو چرا خودتو میزنی به خریت ؟

جونگکوک سرش رو خم کرد و از حصار دستای تهیونگ بیرون اومد ، چند قدم جلو رفت و روی لبه وان نشست ، پاشو روی هم انداخت و نیشخندی زد

- از اونجایی که تجربه سکس های زیادی رو داشتم ...

+ تو ؟ الان داری درمورد خودت حرف میزنی؟

تهیونگ با لحن تمسخر گفت و حرف جونگکوک رو قطع کرد

جونگکوک بلند شد و با ابروهای درهم رفته رو به روی تهیونگ ایستاد

- ببین من اگه گفتم آکبند منظورم چیز بود ... همون که خودت میدونی ... وگرنه من هر روز صبح با جیمین میرفتم دانشگاه ، دم عصر با چند تا دختر برمیگشتم خونه !

+ آها درسته ... خب ... عرض میکردی از تجربه هات !

جونگکوک لبخند رضایتمندی زد و دستی به موهاش کشید

" حیف شدی جونگکوک ... تو میتونستی ستاره هالیوود بشی ، ببین چی بودی که سلطان شکنجه ها هم حرفتو باور کرد ! "

همونجور که خودش رو تحسین میکرد و تو افکارش غرق بود ، تهیونگ با انگشت شست و وسط تقه ای به پیشونیش زد

- آخ

+ نگفتم پورن هایی که دیدی رو مرور کنی !

جونگکوک اخمی کرد و نفس عمیقی کشید

- آره میفرمودم ... بهترین راه مست کردنه ، حداقل اونجوری نمیفهمم دارم چه گوهی میخورم

تهیونگ ابروشو بالا انداخت و چشماشو ریز کرد

+ بهت اعتماد ندارم

- احساسمون متقابله

+ یکاری نکن روال سکس خودمو روت پیاده کنم !

تهیونگ گفت و زبونشو روی لبش کشید

جونگکوک تک سرفه ای کرد و دستی به گردنش کشید

Dark sky/VkookWhere stories live. Discover now