آدم ها برای زنده موندن هر کاری میکنن ... اینکه زیر بار حقارت نری و با غرور مرگ رو انتخاب کنی همش تو افسانه هاست! کافیه سرت رو زیر آب کنن تا ببینی برای یکم اکسیژن چطور تقلا میکنی !
اما سوال اینجاست : زنده موندن یا زندگی کردن ؟
زندگی کردن برای جونگکوک خیلی وقت بود که معنایی نداشت ... از دست دادن خانواده و مجبور به زندگی تو پایین شهر و یه مشت ارازل چیزی نبود که جونگکوک اسمش رو زندگی کردن بزاره ... فقط میخواست زنده بمونه ... ولی به چه قیمتی ؟
به قیمت بردگی؟ هرزگی؟ پست و حقیر شدن؟ هیچ اختیاری نداشتن؟ زخم خوردن و درد کشیدن؟
جوابی که جونگکوک هنوز بهش نرسیده
دستشو روی پانسمانش کشید و چشماشو از سوزش سینش بست . اتفاقاتی که افتاده بود رو هضم نمیکرد
با صدای در چشماشو باز کرد و بادیگارد درشت هیکلی رو تو چارچوب در دید ، بادیگارد جلو اومد و بالای سر جونگکوک ایستاد
- ارباب میخوان شما رو ببین
جونگکوک با شنیدن این حرف لحظه ای به خودش لرزید ولی سریع اخم هاشو درهم کشید و بلند شد
هیسی بخاطر درد سینش کشید و دنبال بادیگارد به راه افتاد
جونگکوک اینبار با دقت بیشتری سعی کرد تمام راهروها و دوربین هاشو چک کنه
دوباره جلوی همون در توقف کردن و بادیگارد در زد ، با اجازه ای که گرفت در رو باز کرد
جونگکوک دندون قروچه ای کرد و وارد شد
تهیونگ با بالاتنه لخت روی لبه تخت نشسته بود و با لبخندی بهش نگاه میکرد
جونگکوک نگاهش رو از سینه تخت و تتو دارش گرفت و سعی کرد تا به افکارش سر و سامون بده
- لطفا بگو جیمین و هیونگم کجان ...
+ جاشون خوبه نگران نباش !
جونگکوک میدونست اگه سوال بیشتری بپرسه دوباره اتفاقات اون روز تکرار میشه ، پس سکوت کرد و چیز دیگه ای نگفت
تهیونگ وقتی سکوت جونگکوک رو دید زبونشو رو لبش کشید و کمی به جلو خم شد
+ پسرک من ... حالت چطوره ؟
جونگکوک زبونشو به لپش فشار داد و تمام تلاشش رو میکرد تا آروم باشه
+ اون یه تنبیه کوچیک بود بیبی ... تو که دوست نداری دوباره ددی رو ناراحت کنی ؟ هوم ؟
جونگکوک با صورت قرمز و رگ های بیرون زده از عصبانیت ناخنشو روی انگشتش فشار میداد تا حرفی نزنه ، محض رضای خدا اون جیمین نبود که با بغض و چشمای اشکی زانو بزنه و التماس کنه !
تهیونگ از تخسی و لجبازی پسر رو به روش تک خنده ای کرد . اون مثل هرزه های آموزش دیدش نبود و این برای تهیونگ جذاب تر از هر چیزی بود !
YOU ARE READING
Dark sky/Vkook
Fanfiction⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت...