part 29

12.6K 1.4K 851
                                    

اگر جونگکوک میخواست زندگیشو الانشو تعریف کنه میگفت : اگه بخوام توضیح بدم که چرا و چطور ، فقط می‌تونم یک باتلاق و ویژگی هاش رو توصیف کنم و در آخر هم بگم که حالا فکر کن یه کسی از فرط سر به هوایی تو این باتلاق افتاده . وای از من ، وای .

جونگکوک با این حرف دندون قروچه ای کرد و دستاشو روی شونه تهیونگ گذاشت

- از روم بلند شو

+ نظرت چیه بگم چشم قربان ؟

- خوبه بد نیست

تهیونگ لبخندی زد و با نگاه نافذی که هر کسی رو ذوب میکرد از روی جونگکوک بلند شد

جونگکوک پوزخندی زد و از روی تخت بلند شد و رو به روی تهیونگ ایستاد ، ابروشو بالا انداخت و لبخند پیروزمندانه ای زد

- با ادب شدی

+ آره بیبی ... قراره حرف گوش کن ترم بشم ...

تهیونگ گفت و تو یه لحظه خم شد ، جونگکوک رو بلند کرد و روی شونش انداخت و با سرعت به سمت در اتاق حرکت کرد

جونگکوک مات و مبهوت با دستایی که از شونه تهیونگ اویزون شده بود به زمین چشم دوخت

تهیونگ در رو باز کرد و داخل راهرو قدم گذاشت . جونگکوک به خودش اومد و همونجور که دهنش باز بود نیشش تا بنا گوش باز شد

- فقط دو سه سانت قدت ازم بلند تره و فکر نمیکنم از نظر وزن و هیکل تفاوت زیادی داشته باشیم ، و تو انقد راحت منو بلند کردی !

همونجور که به زمین خیره مونده بود و روی شونه تهیونگ کمی بالا پایین میشد ، خنده ذوق زده ای کرد

- پسر این خیلی خفن بود !

تهیونگ بدون توجه به حرف های جونگکوک ، با چهره جدی و نگاه سردی قدم های تندشو به سمت انتهای راهرو برمیداشت

جونگکوک بی خبر از همه جا و انگار نه انگار که همین چند دقیقه پیش سیلی محکمی خورده و الان روی شونه لختِ تهیونگ به ناکجا آباد میره ، دستشو روی عضله های کتف تهیونگ میکشید و ابروهاشو بالا مینداخت

" یه روز خودم با یه دست بغلت میکنم و میندازمت رو شونم ، اونوقته که کَفِت میبُره ! "

با خودش گفت و لبخندی زد . تهیونگ جلوی در سرمه ای رنگی توقف کرد ، در رو باز کرد و داخل شد ، سریع در رو بست و قفل کرد ، جونگکوک که به اتاق دید نداشت به در زل زد

- دستت درد نکنه خیلی حال داد ، میزاریم زمین ؟ دلم درد گرفت

جونگکوک گفت و کمی سرش رو کج کرد تا به تهیونگ نگاه کنه . تهیونگ با نگاهی که هیچی ازش خونده نمیشد ، بدون اینکه جواب جونگکوک رو بده قدم برداشت و به سمت تخت بزرگ وسط اتاق رفت ، جونگکوک رو از شونش فاصله داد و با شدت روی تخت پرت کرد

Dark sky/VkookWhere stories live. Discover now