اگر جونگکوک میخواست زندگیشو الانشو تعریف کنه میگفت : اگه بخوام توضیح بدم که چرا و چطور ، فقط میتونم یک باتلاق و ویژگی هاش رو توصیف کنم و در آخر هم بگم که حالا فکر کن یه کسی از فرط سر به هوایی تو این باتلاق افتاده . وای از من ، وای .
جونگکوک با این حرف دندون قروچه ای کرد و دستاشو روی شونه تهیونگ گذاشت
- از روم بلند شو
+ نظرت چیه بگم چشم قربان ؟
- خوبه بد نیست
تهیونگ لبخندی زد و با نگاه نافذی که هر کسی رو ذوب میکرد از روی جونگکوک بلند شد
جونگکوک پوزخندی زد و از روی تخت بلند شد و رو به روی تهیونگ ایستاد ، ابروشو بالا انداخت و لبخند پیروزمندانه ای زد
- با ادب شدی
+ آره بیبی ... قراره حرف گوش کن ترم بشم ...
تهیونگ گفت و تو یه لحظه خم شد ، جونگکوک رو بلند کرد و روی شونش انداخت و با سرعت به سمت در اتاق حرکت کرد
جونگکوک مات و مبهوت با دستایی که از شونه تهیونگ اویزون شده بود به زمین چشم دوخت
تهیونگ در رو باز کرد و داخل راهرو قدم گذاشت . جونگکوک به خودش اومد و همونجور که دهنش باز بود نیشش تا بنا گوش باز شد
- فقط دو سه سانت قدت ازم بلند تره و فکر نمیکنم از نظر وزن و هیکل تفاوت زیادی داشته باشیم ، و تو انقد راحت منو بلند کردی !
همونجور که به زمین خیره مونده بود و روی شونه تهیونگ کمی بالا پایین میشد ، خنده ذوق زده ای کرد
- پسر این خیلی خفن بود !
تهیونگ بدون توجه به حرف های جونگکوک ، با چهره جدی و نگاه سردی قدم های تندشو به سمت انتهای راهرو برمیداشت
جونگکوک بی خبر از همه جا و انگار نه انگار که همین چند دقیقه پیش سیلی محکمی خورده و الان روی شونه لختِ تهیونگ به ناکجا آباد میره ، دستشو روی عضله های کتف تهیونگ میکشید و ابروهاشو بالا مینداخت
" یه روز خودم با یه دست بغلت میکنم و میندازمت رو شونم ، اونوقته که کَفِت میبُره ! "
با خودش گفت و لبخندی زد . تهیونگ جلوی در سرمه ای رنگی توقف کرد ، در رو باز کرد و داخل شد ، سریع در رو بست و قفل کرد ، جونگکوک که به اتاق دید نداشت به در زل زد
- دستت درد نکنه خیلی حال داد ، میزاریم زمین ؟ دلم درد گرفت
جونگکوک گفت و کمی سرش رو کج کرد تا به تهیونگ نگاه کنه . تهیونگ با نگاهی که هیچی ازش خونده نمیشد ، بدون اینکه جواب جونگکوک رو بده قدم برداشت و به سمت تخت بزرگ وسط اتاق رفت ، جونگکوک رو از شونش فاصله داد و با شدت روی تخت پرت کرد
YOU ARE READING
Dark sky/Vkook
Fanfiction⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت...