part 17

10.1K 1.1K 300
                                    

کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد ، ولی کسی که خودشو زده به خواب رو نه . این مصداق بارز خیلی از آدماست ...

جیمین وقتی اون حرف رو شنید ، چشماش گرد شد و خودشو روی تخت عقب کشید و پاهاشو جمع کرد

شوگا دست از باز کردن دکمه هاش برداشت و به سمت جیمین رفت . جیمین اونقدر معصوم و خجالتی بود که حتی میخواست هم نمیتونست باهاش بد رفتار کنه

+ از چی می‌ترسی ؟ قراره باهم خوش بگذرونیم !

جیمین نگاهشو از رو تختی برنمی‌داشت و پوست کنار ناخونشو می‌کند . منظور شوگا واضح بود و جیمین هم اینو میدونست ، اما توی عمرش حتی یکبار هم به این فکر نکرده بود که با یه پسر رابطه داشته باشه ... البته بهتر بگم ، با یه ددی ...

شوگا روی تخت کنار جیمین نشست و موهاشو نوازش کرد . سرشو آروم کنار گوش جیمین برد و نفس های داغشو خالی کرد

+ ددی میخواد بهت لذت بده ... ددی به بیبی نازش قول میده اذیتش نکنه ... تو که دوست نداری ددی خشن باشه ؟

جیمین ضربان قلبش مثل گنجشک میزد . نفس های شوگا و حرفاش باعث شد لرزی کنه و لبخندی روی لب شوگا بشینه

- من نمیتونم ... میترسم

شوگا بدون اینکه سرش رو فاصله بده ، بدنش رو به جیمین نزدیک تر کرد و دستشو روی سینه جیمین کشید

+ تو برای منی جیمین ... من هر کاری که بخوام میتونم انجام بدم ... ولی چون پسر خوب و حرف گوش کنی بودی ، نمیخوام اذیتت کنم

جیمین قدرت حرکت نداشت و خشک شده بود و فقط رو به روشو نگاه میکرد

+ داغم جیمین ... این بدن برای تو داغ کرده ... ددی قول میده اگه آتیش بدنشو بخوابونی هر چی که بخوای بهت بده

شوگا همونجور که سینه و نیپل جیمین رو نوازش می‌کرد دستشو آروم به سمت عضوش برد . وقتی برآمدگی عضو جیمین رو حس کرد ، با لذت هیسی کشید

+ کیتن سکسی من ... برای حرفای ددی شق کردی؟

جیمین با خجالت پلکاشو روی هم فشار داد و لبشو گاز گرفت . چرا انقدر بی ظرفیت بود ؟

شوگا زبونشو روی گردن جیمین کشید . جیمین ناخودآگاه سرش رو کج کرد و چشماشو بست . شوگا همونطور که گردن سفیدش رو میبوسید دکمه شلوار جیمین رو باز کرد و زیپشو پایین کشید .

عضو جیمین رو از روی باکسر مالش داد که باعث شد جیمین ناله کشداری کنه و قوسی به کمرش بده

+ جونم بیبی ... دوسش داری ؟‌

- آ..آره

شوگا گوشه های شلوار جیمین رو گرفت . جیمین خودشو از تخت فاصله داد و شوگا تو یه حرکت شلوار رو از پاهاش بیرون کشید . با دیدن رون های سفید جیمین و باکسر آبی روشنش زبونشو روی لبش کشید و توی ذهنش سناریو های مختلفی چید

Dark sky/VkookWhere stories live. Discover now