همیشه همه چیز اونطور که انتظار داری پیش نمیره ... اسمش زندگیه ... باید امادگی هر چیزی رو داشته باشی ...
- تموم شد
+ ممنون دکتر
نامجون گفت و به پای پانسمان شده جین نگاهی کرد
دکتر میانسال سری تکون داد و از اتاق خارج شد
نامجون قدمی به سمت جین که روی تخت دراز کشیده بود برداشت و کنارش نشست
+ درد داری؟
جین به نامجون نگاه کرد و چیزی نگفت
نامجون انگشست شستشو روی لب پایینی جین کشید و کمی از هم بازشون کرد
+ حرف بزن عزیزم ... ما با هم دوستیم ... هر چیزی که توی دلت هست رو میتونی بهم بگی ...
جین همچنان سکوت کرده بود و به نامجون زل زده بود
نامجون لبخندی زد و دستشو روی پانسمان جین گذاشت و فشار داد
جین هیسی کشید و صورتش رو جمع کرد
+ باید حموم بری ، کثیف و خونی شدی
نامجون گفت و بلند شد . جین رو براید استایل بغل کرد و به سمت حموم رفت . جین با نگاه بی حسی به نامجون خیره شده بود و سعی میکرد درد پاش رو نادیده بگیره
نامجون وارد حموم شد و جین رو به لبه وان تکیه داد . شیر اب رو باز کرد و و درجه اب رو تنظیم کرد
به سمت کمد کوچیک گوشه حموم رفت و یه کیسه پلاستیکی رو دراورد و پارش کرد
+ اینو روی پانسمانت میبندم که اب بهش نخوره
نامجون گفت و به سمت جین رفت ، پلاستیک رو دور پانسمان پیچید و گره محکمی زد
- آخ
جین گفت و پلکاشو روی هم فشار داد
+ تموم شد ... فقط موند باکسرت
نامجون گفت و از لبه های باکسرش گرفت و پایین کشید و از پاش دراورد
جین پلکاشو روی هم فشار داد و نفس عمیقی کشید . نامجون نگاهش رو از بدنش گرفت و شیر اب رو بست . جین رو بغل کرد و داخل وان گذاشت . جین از گرمای اب لبخندی زد و چشماشو بست
نامجون لباس هاشو دراورد و با یه باکسر داخل وان رفت و پشت جین نشست
جین خودش رو جمع و جور کرد تا از نامجون فاصله بگیره اما نامجون دو طرف شونه جین رو گرفت و بین پاهاش جا داد
+ تکون نخور عزیزم ... بزار موهاتو بشورم
نامجون گفت دوش حموم رو با فشار کم باز کرد و روی سر جین تنظیم کرد
شامپو رو برداشت و کمی روی سر جین ریخت و ماساژ داد
جین به اب خیره شد بود و لام تا کام حرف نمیزد
YOU ARE READING
Dark sky/Vkook
Fanfiction⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت...