part 22

9.7K 1.2K 613
                                    

همیشه همه چیز اونطور که انتظار داری پیش نمیره ... اسمش زندگیه ... باید امادگی هر چیزی رو داشته باشی ...

- تموم شد

+ ممنون دکتر

نامجون گفت و به پای پانسمان شده جین نگاهی کرد

دکتر میانسال سری تکون داد و از اتاق خارج شد

نامجون قدمی به سمت جین که روی تخت دراز کشیده بود برداشت و کنارش نشست

+ درد داری؟

جین به نامجون نگاه کرد و چیزی نگفت

نامجون انگشست شستشو روی لب پایینی جین کشید و کمی از هم بازشون کرد

+ حرف بزن عزیزم ... ما با هم دوستیم ... هر چیزی که توی دلت هست رو میتونی بهم بگی ...

جین همچنان سکوت کرده بود و به نامجون زل زده بود

نامجون لبخندی زد و دستشو روی پانسمان جین گذاشت و فشار داد

جین هیسی کشید و صورتش رو جمع کرد

+ باید حموم بری ، کثیف و خونی شدی

نامجون گفت و بلند شد . جین رو براید استایل بغل کرد و به سمت حموم رفت . جین با نگاه بی حسی به نامجون خیره شده بود و سعی میکرد درد پاش رو نادیده بگیره

نامجون وارد حموم شد و جین رو به لبه وان تکیه داد .‌ شیر اب رو باز کرد و و درجه اب رو تنظیم کرد

به سمت کمد کوچیک گوشه حموم رفت و یه کیسه پلاستیکی رو دراورد و پارش کرد

+ اینو روی پانسمانت میبندم که اب بهش نخوره

نامجون گفت و به سمت جین رفت ، پلاستیک رو دور پانسمان پیچید و گره محکمی زد

- آخ

جین گفت و پلکاشو روی هم فشار داد

+ تموم شد ... فقط موند باکسرت

نامجون گفت و از لبه های باکسرش گرفت و پایین کشید و از پاش دراورد

جین پلکاشو روی هم فشار داد و نفس عمیقی کشید . نامجون نگاهش رو از بدنش گرفت و شیر اب رو بست . جین رو بغل کرد و داخل وان گذاشت . جین از گرمای اب لبخندی زد و چشماشو بست

نامجون لباس هاشو دراورد و با یه باکسر داخل وان رفت و پشت جین نشست

جین خودش رو جمع و جور کرد تا از نامجون فاصله بگیره اما نامجون دو طرف شونه جین رو گرفت و بین پاهاش جا داد

+ تکون نخور عزیزم ... بزار موهاتو بشورم

نامجون گفت دوش حموم رو با فشار کم باز کرد و روی سر جین تنظیم کرد

شامپو رو برداشت و کمی روی سر جین ریخت و ماساژ داد

جین به اب خیره شد بود و لام تا کام حرف نمیزد

Dark sky/VkookWhere stories live. Discover now