همه ما میخوایم خودمون رو باهوش ، قدرتمند ، مغرور و دست نیافتنی نشون بدیم ... اما در حقیقت ضعیفیم ، خیلی ضعیف !
و این زمانی مشخص میشه که پای جونمون وسط باشه ... اونوقته که پستی و حقارت تموم وجودتو میگیره ...
جونگکوک حس میکرد
تمام سلول هاش تو اون لحظه خورد شدن رو حس میکرد+ داری پشیمونم میکنی جونگکوک ... من رابطه رو به تاخیر انداختم تا بدونی برا ددی مهمی عزیزم ... بیشتر از این منتظرم نزار باشه ؟
جونگکوک با حرف تهیونگ از افکارش بیرون اومد و گیج و سردرگم بهش نگا کرد
خب ... اینکار از جویده شدن توسط کروکودیل که بدتر نبود !
نفس عمیقی کشید و دوباره تو ذهنش با خودش درگیر شد " احمق نشو جونگکوک ... اگه اینکارو نکنی میکشتت ! حالا یه نگاه بهش بکن ... قیافه و بدنش که بد نیست ! تو میتونی تحمل کنی ، فقط چشاتو ببند و سریع اون کار لعنتی رو انجام بده "
تهیونگ که حالات جونگکوک رو زیر نظر گرفته بود و از مکث بی اندازه اش داشت کلافه میشد ، دهنش رو باز کرد تا حرفی بزنه اما دستای جونگکوک روی رون هاش قرار گرفت و کمی خودشو بالاتر کشید
تهیونگ حرفشو خورد و به حرکات پسر رو به روش خیره شد
جونگکوک آب دهنشو قورت داد و دستشو به سمت شلوار تهیونگ برد
+ با دندون
جونگکوک دستش روی شلوار تهیونگ خشک شد و نگاهش رو به تهیونگ داد " اینجا دیگه آخر دنیاست ، فقط کاری که میگه رو انجام بده و از دستش خلاص شو ... "
جونگکوک دستش رو عقب کشید و سرش رو جلوتر برد . شلوار تهیونگ رو با دندونش گرفت و کمی پایین آورد . تهیونگ خودش رو از تخت فاصله داد و جونگکوک چشماشو بست و نیرویی به فکش وارد کرد و شلوار تهیونگ رو تقریبا تا زانو پایین کشید
چشماشو باز کرد و به باکسر مشکی تهیونگ خیره شد ، چشماش درشت شد و به جون پوست لبش افتاد . عضو بزرگ تهیونگ برآمده شده بود و سرش کمی از باکسر بیرون زده بود " پورنم همچین غلطی نمیکنه ! "
سرش رو جلوتر برد و گوشه باکسر رو به دندون گرفت و پایین آورد . با دیدن عضو تهیونگ نفسش حبس شد ؛ سعی کرد پریکام کمی که روی دیکش بود رو نادیده بگیره
+ برای تو شق کرده بیبی ... جواب محبتشو نمیدی؟
تهیونگ گفت و زبونشو روی لبش کشید
جونگکوک چشماشو بست و لب هاش سر دیک تهیونگ رو لمس کردن
+ به من نگاه کن ... دوست دارم وقتی برام میخوریش چشاتو ببینم ...
جونگکوک که میخواست هر چه زودتر این کابوس تموم بشه پلکاشو باز کرد و نگاهشو به تهیونگ دوخت . لب هاشو رو دیک تهیونگ تکون داد و سرش رو مکید و زبونشو دایره وار روش کشید
YOU ARE READING
Dark sky/Vkook
Fanfiction⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت...