part 8

10.5K 1.2K 261
                                    

شنیدید میگن : الان همه گرگن ... توام گرگ باش ! رحم نکن ... برای هیچکس دلسوزی نکن! فقط به فکر خودت باش ... مهربون نباش میگن ساده لوحی !

ولی حقیقت اینه که ذات آدما هیچوقت تغییر نمیکنه...

هر چقدر که سعی کنن خودشونو پشت نقاب های مختلف پنهان کنن یا تلاش کنن خودشون رو جور دیگه ای نشون بدن ، آخر سر ذات واقعیشون یه جایی خودش رو نشون میده !

جیمین ...

پسری که نمیتونست گرگ باشه و بدره ...
نمیتونست مار باشه و نیش بزنه ...
قلب مهربونی که داشت اجازه سنگدل بودن بهش نمیداد ، اجازه قوی بودن بهش نمیداد

ترس ... احساسی که هیچوقت تو پنهون کردنش موفق نبود و حالا بدنی که از نزدیکی مرد رو به روش و لمس کوتاه لب هاش به شدت میلرزید و باعث می‌شد تک تک سلول های شوگا از لذت پر بشه

شوگا نگاهش رو از جیمین گرفت و به سمت نامجون برگشت که همچنان نگاهش رو جین قفل بود

- حالش خوب نیست ... باید درمان بشه ...

نامجون گفت و سیگار دومش رو روشن کرد و کام عمیقی گرفت

شوگا با شنیدن این حرف چهرش کمی رنگ تعجب گرفت و بعد قهقهه بلندی زد

- خیلی بامزه بود ! خب ... حالا تو خلاصش میکنی یا خودم کارو تموم کنم ؟

شوگا گفت و اسلحه اش رو از جیبش بیرون اورد و صدا خفه کن اش رو تنظیم کرد

جیمین وقتی اسلحه رو دید ضربان قلبش رو احساس نکرد ، لباش لرزید و چشماش پر شد ، به ثانیه نکشید که شروع کرد به گریه کردن

- ت..توروخدا ما رو ن..نکشید م..من نمیخوام بمیرم

و گریش شدت گرفت

شوگا پوزخندی زد و به سمت جیمین رفت ، دستشو محکم گرفت و بلندش کرد ، طوری که جیمین کم مونده بود روی زمین پرت شه

تمام بدنش درد میکرد . همه قدرتش رو تو پاهای لرزونش جمع کرد تا بتونه سرپا بمونه و مرد مقابلش رو عصبانی نکنه ، فین فین می‌کرد و سرشو پایین انداخته بود

شوگا سر تا پای جیمین رو از نظر گذروند و آروم دستشو روی رون جیمین کشید

جیمین چشماش درشت شد و نفسش رو حبس کرد

شوگا دستش رو نوازش بار سمت بوت پر جیمین برد و لپ سمت راستش رو تو دستش گرفت و چلوند

- شت ...
نگران نباش بیبی... نمیخوام تورو بکشم ... خودت بهم بگو ، حیف این بدن نیست که تیکه تیکه بشه و اعضاش فروخته بشه ؟

نگاهشو از جیمین گرفت و به جین که بیهوش بود داد

- فقط اون دوستت یکم کار میبره...

نامجون عصبی نفسشو بیرون داد

- تو هیچ غلطی نمیکنی شوگا !

شوگا چرخی زد و رو به روی نامجون ایستاد

Dark sky/VkookWhere stories live. Discover now