_خودش میدونه که داری برای عشقش میجنگی؟
_گمون نکنم، میدونی؟؟؟
عشق میان شاهزاده و وزیرزاده!
پیوند میان دیو و دلبر...
❦متفاوت ترین عاشقانه ای که میخوانید❦
₃
𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: 𝐌𝐨𝐧𝐢
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤 , 𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 , 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧
𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐨�...
عشق تو شوخی زیبایی بود که الهه ماه با قلب یخ زدهی من کرد! زیبا بود امّا... شوخی بود! حالا... تو بی تقصیری! برادرم هم بی تقصیر است! من تاوان اشتباه خودم رو پس میدم. تمام این تنهایی تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است... _شاهزاده دوم
♛────────❀⋆⊰
تهیونگ گام های استوارش رو روی سطح سنگی ورودی معبد قرار میداد و جیمین با فاصله کمی دنبالش میکرد، بتا معذب از حضور تعداد زیادی راهب نارنجی پوش به همگی تعظیم میکرد و توی دلش خواهرزاده ای که با بیخیالی همه رو نادیده میگرفت،سرزنش کرد.
در کمال حیرت با وجود برف و سرمای سنگین خارج از معبد،آرامش و گرمای بینظیری حس میشد و جیمین میتونست تعداد خانواده ها و گرگینه های جوان زیادی رو مشاهده کنه که هرکدام مقابل یک شمن ایستادند و شمن مشغول خواندن ورد های مخصوصی برای تعیین جنسیت ثانویه اون هاست.
شاهزاده دوم بدون پرسش مسیر، توی معبد قدم برمیداشت که این نشون میداد اون اینجا تازه وارد نیست و خب البته گذشتن از در طلایی بزرگی که در انتهای راهرو قرار داشت و ورود به باغی که انگار از هجوم زمستان محفوظ مونده بود، نگرانی ای به دل بتا انداخت...
+قندعسل؟ اجازه داریم وارد اینجا بشیم؟ جیمین با نزدیک تر کردن خودش به خواهرزاده اش پرسید و جوابی جز سکوت نگرفت.
تقریبا دویا سه دقیقه در امتداد درخت سرو سفید بلندی که وسط باغ قرار داشت حرکت کردن و با ایستادن شاهزاده دوم، جیمین هم توقف کرد.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
نگاه خیره و ناخوانای شاهزاده دوم به سَرو سفید پیر داشت باعث فوران احساس کنجکاوی در بتا میشد که صدایی سکوت رو شکست.
*خوش آمدید سروم جیمین سریع به سمت صدای آشنایی که شنیده بود برگشت و با چشم های آبی آلفای درمانگر مواجه شد، برخلاف تمام راهب هایی که توی اون مکان دیده بود،این آلفا لباس های به روز و پیرهن مردانه آراسته ای برتن داشت اما شاهزاده دوم هیچ ریاکشنی به صدا نشون نداد و همچنان محو درخت قدیمی میان باغ بود.
درمانگر چشم های سبز بتای مقابلش رو کاوید و سمت شاهزاده قدم برداشت و تعظیم کرد و گفت: دلتون برای اژدها تنگ شده بود سرورم که اینطور بهش خیره شدید؟