دریا می خروشید و من در تعجب بودم که
چه پیوند عمیقی میان رود های احساسم و دریا وجود دارد...
دریا مرا میفهمید،درست همانگونه که
من تلخیِ افکارش را حس میکردم.
_وزیرزاده♛────────❀⋆⊰
گاهی وقتا هست توی زندگی یه اتفاقی میفته که آدم حس میکنه" آها، این میتونه دلیل منطقیای باشه برای اینکه چرا هنوز زنده موندم و دارم نفس میکشم". اون دلیل برای شاهزاده دوم لبخند دندون نمای امگا بود، درست بعد از اینکه بهش اجازه داده بود، اون رو دوست خودش بدونه.
وزیرزاده برای اولینبار داشت جوری لبخند میزد که صدف های سفید دندان هایش مشخص شده بود. نفس تهیونگ توی سینه اش حبس شده بود و خیره به صورت امگا، ماتش برده بود. رزسفید با معصومیت خالص پلک زد و لب های سرخ و قشنگش رو از هم فاصله داد تا نفت روی آتش قلب شاهزاده بریزد که، حضور چو مانع شد.
بتا سراسیمه سمت وزیرزاده آمد و تعظیم کرد و گوشی ای که دستش بود رو سمت جونگکوک گرفت و گفت:
_جئون جوان! ولیعهد باهاتون تماس گرفتن، ظاهرا متوجه تماس نشدید و الان پشت خط بنده هستن! بفرمایید.فرمانده مقابل چشم های یخیش میدید که لبخند روی لب های رز خشک شد، دست های امگا به لرزش افتاد، فاصله نفس هایش کم شده بود و رایحه اش غم شدیدی رو بازتاب میکرد. چطور ممکن بود مود امگا به این سرعت تغییر کنه؟
وزیرزاده پلک های قشنگش رو روی هم فشرد و گوشی رو از چو گرفت و اروم و با ادب گفت"ممنونم چو شی". مثل کسی که بالای ساختمان ۲۰ طبقه ایستاده تا پرواز کند، دم عمیقی از هوا گرفت تا بغضش را پس بزند ، شجاعتش را جمع کند و با مرگ روحش مکالمه کند:
_س...سلام سرورم._آه پریزادم، دلم برای صدای خوشگلت تنگ شده بود.
_ش..شما لطف دارید سرورم.
سد صدای جونگکوک، زیر فشارِ بغض، میلرزید._صبح ندیدمت! روزم بدون دیدن تو داره طولانی میگذره.
_م...من عذر میخوام سرورم.
شاهزاده دوم میدید که امگا انگشت های ظریفش را مشت کرده و محکم میفشارد.شاهزاده متعجب بود..._صبح یه سخنرانی طولانی برای کارمند های کشور داشتم، خیلی خسته کننده بود، الان حتی حوصله خودمم ندارم ولی تو اگه بودی حتما بغلت ميكردم پریزاد.
..._
_یا شاید هم میبوسیدمت.
تیله های لرزان جونگکوک با چشم های یخی شاهزاده برخورد کرد، نگاه آلفا به سردی برف های اطراف بود، سرد و پوچ. وزیرزاده مطمئن بود اگر مقابل اون چشم ها نبود، الان حجم غم هایش را از دریچه ی چشم هایش بیرون میریخت، اما گریه کردن مقابل برادر ولیعهد قطعا عاقلانه نبود.
_ح..حتما روز سختی داشتید. لطفا استراحت کنید سرورم.
DU LIEST GERADE
𝐓𝐡𝐞 𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐫𝐨𝐬𝐞 𝐚𝐫𝐨𝐦𝐚 || 𝓥𝓚𝓸𝓸𝓴 (𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥♛)
Werwolf_خودش میدونه که داری برای عشقش میجنگی؟ _گمون نکنم، میدونی؟؟؟ عشق میان شاهزاده و وزیرزاده! پیوند میان دیو و دلبر... ❦متفاوت ترین عاشقانه ای که میخوانید❦ ₃ 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: 𝐌𝐨𝐧𝐢 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐊𝐨𝐨𝐤 , 𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 , 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐨�...