جان نگاهش رو سر تا سر محوطهی زندان چرخوند تا طبق خواستهی جونگ کوک چک کنه کی داخل اون جهنم واقعی دلالِ جدیدِ سیگارِشونه.از اونجایی که دلال سیگار قبلیشون شب قبل خودش رو به قصد فراری که میدونست عین خودکشیِ مطلقه به سمت در آهنی که برق ولتاژ بالا بهش متصل بود و داخل محوطه حیاط قرار داشت چسبونده بود و قبل از اینکه برق ولتاژ بالای در و دیوار محافظ اون رو بگیره توسط نگهبان هایی که بالای اون دژ عظیم در حال نگهبانی توی شیفت خودشون بودن کشته شده بود.
_هی، اونجا رو.
جان توجه جونگ کوک رو که کنارش روی صندلی سنگی بزرگی که شکل گردی داشت نشسته بود جلب کرد و باعث شد سرش رو به طرف قسمتی که اون میگه بچرخونه.
دیدن مرد نسبتا قد بلندی که به راحتی عضلات بازو و سینه اش توی چشم بود، نشون میداد که حرفه ای به بدنش رسیدگی میکنه اما این دلیل نمیشد که جونگ کوک خودش رو عقب بکشه.
عصبی خندید.
_از این باید گرفت؟
_مجبور نیستی.
جان هشدار دهنده گفت و همینطور که شونه ای بالا می انداخت خندید.
هردوی اون ها میدونستن که جونگ کوک فقط بخاطر اینکه تهیونگ دو روزی میشد سیگار نکشیده بود میخواست هر چه سریع تر اون پاکت سیگار لعنت شده رو برای تهیونگ بگیره، اما اول باید اطرافش رو چک میکرد و از تحت نظر نبودنشون مطمئن میشد چون اونا قول داده بودن که تا وقتی پاشون به اولین دادگاهشون نرسیده هیچ دردسری درست نکنن و حتی فکر فرار به سرشون نزنه.
_با چی معامله میکنه، میدونی؟
جونگ کوک همینطور که از جان میپرسید از روی صندلی بلند شد و ایستاد، اون ریسک نزدیک شدن به ویل رو میدونست اما اهمیتی نمیداد.
حتی هیچکدوم به تهیونگی که روی نیمکت کمی دور تر دراز کشیده بود نگاهی نمیانداختن، چون میدونستن اون از قبل بهشون هشدار داده بود که نیاز به سیگار نداره و به هر حال میتونه تحمل کنه و بهتره سمت دار و دستهی ویل قدمی برندارن.
_راندو میگفت اینطوریه که با گرفتن چیزی بهش بدهکار میشی و هر وقت هر چیزی خواست ازت میگیره اما هیچوقت مشخص نیست کِی!
_اون از کجا میدونست؟
جان دستی به پشت گردنش کشید و با خنده گفت.
_نپرس!
جونگ کوک که متوجه لحن جان نشده بود سری به معنی باشه تکون داد و زیر لب با زمزمه کردن فاکی به سمت میز و صندلی های سنگی داخل حیاط محوطه که گرد چیده شده بود قدم برداشت.
![](https://img.wattpad.com/cover/218625098-288-k560535.jpg)
ESTÁS LEYENDO
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌)
Acción_اسـلـحـه_ نویسنده: راحیل کاپل: ویکوک ژانر: جنایی، دارک، اکشن، انگست، ماجراجویی، اسمات، رمنس خلاصه: فرمانده تهیونگ، عاشق دل شکسته ای که برای گرفتن انتقام قتل دوستپسرش تراشه ای رو می سازه که عاقبت همهاشون رو نامعلوم میکنه و جئون جونگ کوکی که اد...