Chapter 17 - 18

15.8K 710 1.9K
                                        

‌‌
«دومین روی سکه ی روح»

دَم عمیقی از عطر گرم و تیزی که گاهی با جا به جا شدن آروم جیمین ایجاد میشد گرفت و درحالیکه به تاج تخت تکیه داد بود و با وجود خوابیدن پسر بزرگ تر روی شکم و قفسه ی سینه اش به چهره ی به خواب رفته اش نگاه میکرد، علاقه نداشت بدونه چرا داره اینکار رو میکنه چون اون به خوبی دلیلش رو میدونست، شاید درحالیکه یکی از آدم های بی اهمیت به اطرافش بود یکی از صادق ترین ها هم بود اگر جای عقل، احساساتش راجع به چیزی حرف میزد به راحتی قبولش میکرد اما با دیوار دفاعی شخصیتیش کمی نشون دادن اون وجهه از خودش ممکن نبود.

درست مثل موندن کنار جیمین، جان عادت کرده بود چون خودش میخواست که کنارش بمونه، میدونست ازش خوشش میاد، میدونست قراره توی دردسر بیوفته ولی علاقه نداشت چیزی رو برای کسی اجبار کنه چون جیمین آسیب دیده بود از رابطه ی قبلش و جان با وجود اینکه ازش قوی تر بود میدونست شکست هر بار و هر بار چه حسی داره.

اون میدونست اگر بتونه برای جیمین رابطه ای رو که میخواد فراهم کنه ممکنه اتفاقات زیادی بیوفته که راهشون رو از هم جدا کنه پس نباید چیزی رو تحمیل میکرد، میخواست جیمین خودش به حرف بیاد، میخواست بشنوه که بهش نیاز داره شاید بارها و بارها چون برای جان آسون نبود نصفه و نیمه مالکیت داشتن درحالیکه هنوز معلوم نبود قلب اون پسر واقعا متعلق به چه کسیه!

اخمِ کمرنگی که بین ابروهاش نشسته بود هر چند دقیقه یکبار پررنگ تر هم میشد وقتی انگشت هاش رو با دقت و نوازشگر روی گونه ی جیمین میکشید، اون تیز تر از چیزی بود که نفهمه دلیل گریم کردن طبیعی صورتش بعد دو سه روز دوباره بخاطر چیه، جان وقتی متوجه شد جیمین توسط مشت های سنگین جونگ کوک نوازش شده شروع کرد به بحث کردن تا جایی که نزدیک بود سرش داد بزنه فقط بخاطر اینکه چرا بهش زنگ نزده بود تا خودش رو بهش برسونه!

جیمین متوجه نبود ... جان اون پسر رو از نزدیک دیده بود، میدونست اگر بخواد کسی رو بکشه هیچ اهمیتی نمیده و با فکر به اینکه ممکن بود صمیمی ترین رفیقش جیمین رو بکشه باعث میشد عصبانیت عجیبی درونش مثل یه شعله ی سرکش به بیرون زبونه بکشه، اما برای چی و چرا؟ فقط میتونست بگه نمیخواست جیمین آسیب ببینه وقتی اون تنها کسی بود که زخم های قلبی، جسمی و روحیش رو از نزدیک دیده بود و حس میکرد جیمین حالا لیاقت یه زندگی بی درد رو داره ولی باید مقابل دوست واقعی و برادرش قرار میگرفت؟

نه ... جان هیچوقت چنین کاری نمیکرد، شاید اینکه اگر اون ها مقابل هم قرار میگرفتن و مجبور بود کسی رو انتخاب کنه خودش رو انتخاب میکرد تا از هر دوی اون ها فاصله بگیره ولی میدونست اولویتش جونگ کوک خواهد بود درحالیکه جیمین هم جایگاه خاصی درون قلبش داشت.

𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora