نگاه موشکافانهای بین تهیونگ و بکهیون رد و بدل شد که از چشم چانیول دور نموند.
تهیونگ دست از خوردن کشید.
- یعنی چی؟!جونگکوک که تعجب رو توی صورت بقیه دید، پوزخندی زد و تکیهاشو به صندلیش داد.
- اینا قرار بود محرمانه باشه!
فرمانده فکر میکنه عدهای از شورشیها خودشونو بین ما جا کردند!
تحقیقات سفت و سختی در حال حاضر توی کره جریان داره!بکهیون لبی تر کرد.
- یعنی داری میگی دارن شناساییشون میکنند؟
کوک سر تکون داد.
- مثل اینکه امشب دو نفرشون توی آکادمی دستگیر میشند!چشمای تهیونگ گرد شد و سریع از جا بلند شد.
- من دیگه سیر شدم!
باید به افراد کد 910 خبر میداد!جونگکوک بدون اینکه بخواد، ترسی رو توی دل بقیه انداخته بود.
تهیونگ منتظر نموند و با رفتنش، بکهیون هم بهونهای آورد و پشت سرش رفت.با بلند شدن چانیول، چشمای جونگکوک گرد شد.
- چرا همتون یه دفعه سیر شدین؟!
- من... میرم دستشویی!اینو گفت و به دنبال بکهیون رفت.
پشت عمارت بودند که صداش کرد اما بکهیون نایستاد.
پا تند کرد و خودشو بهش رسوند و راهشو سد کرد.
نفسی کشید.
- بکهیون صبر کن!بیون آب دهنشو قورت داد.
- باید به افرادم خبر بدم!
چانیول رو پس زد اما نه تنها از سر راهش کنار نرفت، بلکه به چشماش هم زل زد.چند ثانیه با شک به یول نگاه کرد.
چانیول نفس عمیقی کشید.
- بنظر خودت اینجوری بهتر نیست؟!
وقتی نگاه مشکوک و پرسشی بکهیون رو دید، ادامه داد"
- اگه اونا امشب دستگیر بشند، این پرونده برای همیشه بسته میشه!
وقتیم در آکادمی تخته شه، هیچکس هیچی نمیفهمه!بکهیون با خشم به عقب هولش داد و صداشو بالا برد"
- دیوونه شدی؟!
انگشتشو به طرفی گرفت و با شدت عصبانیت ادامه داد:
- اونا افراد منن! یکی از مان! ازم میخوای برای نجات خودم اونارو قربانی کنم؟!چانیول اخم کرد و عصبی گفت:
- من فقط میخوام از بینگ هیون محافظت کنم!
قدمی جلو رفت و بازوهای بک رو گرفت.
- اگه تو نباشی اون بچه باید چیکار کنه؟!بکهیون با دیدههای قرمز به چشمای چانیول زل زد.
- اونقدر توی این کشورِ کثیف بودی که بهشون آلوده شدی!
فشار انگشتای چانیول روی بازوش شل شد و کم کم دستاشو عقب کشید!
YOU ARE READING
𝐎𝐧𝐞 𝐰𝐚𝐲 𝐭𝐢𝐜𝐤𝐞𝐭
Fanfiction" بلیط یک طرفه " زمانی که امپراطوریِ کره مستعمرهی ژاپن بود، سربازان ژاپنی با بی رحمی شهروندان کره ای رو به بیگاری میگرفتند و زنان رو تبدیل به بردههای جنسی میکردند. کشور دیگه وطن سابق نبود اما چی میشه اگه بیون بکهیون، رهبر گروه کد 910 گروهی از جوون...