بیون بکهیون 1920
بکهیون که تازه متوجهی زخم پشت گردنش شده بود، زیر تیر برقِ سر به فلک کشیده ایستاد و کف دستش رو پشت گردنش کشید.
ساده لوحانه خندید.
- فکر کنم حق باتوئه.
وقتی میخندید چشماش ریز تر میشد و قفسهی سینهاش هم همزمان تکون میخورد.این تصویر تا روزها توی یه قسمت بزرگ از حافظهی چانیول موند.
وقتی داشت غذا میخورید، کرابات میبست تا همراه با آقای پارک به تماشای نمایش اپرای چینی بره یا حتی وقتی که توی آلاچیقِ توی باغ نشسته بود و ریختن برگهای قهوهای و زردِ پاییزی رو نگاه میکرد.- ارباب کوچیک براتون مهمون اومده.
چانیول دست از افکار حبابیش که با صدای خانم جانگ توی هوا ترکیده بودند، برداشت و سرش رو چرخوند.
با دیدن جونگکوک لبخندی زد و از جا بلند شد.
جونگکوک به آرومی جلو رفت.
- هیونگ خیلی وقته که ندیدمت.
لبخندِ پر نوری روی صورت چانیول ظاهر شد.
همزمان باهم نشستند که یول گفت:
- درسته، خیلی وقته. توی این مدت چیکارا کردی ژنرال؟این جمله رو در حالی گفت که میدونست کوک چقدر از این کلمه منزجر بود!
کوک خواست جواب دندون شکنی بده که خانم جانگ که چند دقیقهی پیش اونارو تنها گذاشته بود، با دو لیوان قهوهی ژاپنی، همونا که مورد علاقهی خانم سوزاکی بود، برگشت.
اما یول از این طعم متنفر بود.قهوه ها سرو شد و دوباره تنها شدند.
کوک چشم غره ای رفت.
- هیونگ! تو میدونی من...
چانیول نگاهی به لباس نظامیای که توی تنش بود انداخت و کلوچهای رو از وسط بشقاب برداشت و گازی زد.
- این لباسا بهت میاد.
باز هم داشت این پسر 21 ساله رو دست می انداخت!
جونگکوک که دید هیونگش قرار نیست از شوخی باهاش دست برداره، جرئهای از قهوه رو که مال وطنش بود مزه کرد.
- سانا رو این اطراف نمیبینم!
شاید تیر خلاص رو زده بود که چانیول رسما خندید.
انگار دوستش هم بلد بود چطور نمک روی زخم چندین سالهاش بپاشه.- اگه بخوای میتونم اون رو بهت بدم!
کوک با شنیدن این جمله قهقهه ای زد و گفت:
- برای امشب آمادهای؟
منظورش مهمونیِ خوشامدگوییای بود که آقای پارک برای چانیول، توی هتل پاریس که مرکزِ شهر پیونگ یانگ بود، در نظر گرفته بود.
چان آهی کشید.
- نه.
و از پشت عینکهای طبیش به بخاری که از قهوه ها بلند و توی هوا گم میشد، خیره شد.
YOU ARE READING
𝐎𝐧𝐞 𝐰𝐚𝐲 𝐭𝐢𝐜𝐤𝐞𝐭
Fanfic" بلیط یک طرفه " زمانی که امپراطوریِ کره مستعمرهی ژاپن بود، سربازان ژاپنی با بی رحمی شهروندان کره ای رو به بیگاری میگرفتند و زنان رو تبدیل به بردههای جنسی میکردند. کشور دیگه وطن سابق نبود اما چی میشه اگه بیون بکهیون، رهبر گروه کد 910 گروهی از جوون...