part 16

1.9K 331 13
                                    


ابروهاش بیشتر تو هم رفت ، دستهاش و زیر بغلش زده بود … صدای بلندی که از حنجره هاشون بیرون میومد باعث میشد پلک سمت چپش بپره و از همه بیشتر تاپ لختی دختر مقابلش که با هر تکون بدنش ، میلرزید و سینه های نه چندان بزرگش و به نمایش میگذاشت حالش و بهم میزد  … آه بلندی کشید و یک دفعه از جاش بلند شد ولی متاسفانه بقیه اونقدر غرق در داد کشیدن و حرف زدن بودن که متوجهش نشدن ..

لبهاش خیلی ناگهانی آویزون شدن ، نیم نگاه افسرده ای به چانیول که دستهاش و از عصبانیت تکون میداد و بلند بلند حرف میزد انداخت و از مقابلش خواست رد بشه که حلقه شدن بازویی قوی دور کمرش باعث شد کناره های لبش بالا بره ولی برای ظاهر سازی اخم کرده سمت چانیولی که هنوز با عصبانیت به دختری که اسمش تا اونجایی که بکهیون فهمیده بود جیسو بود ، میتوپید ، نگاه کرد

" ولم کن!

نگاه چانیول بهش مصادف شد با باز شدن یهویی در و وارد شدن دوتا هیکل کوچیک ولی به شدت مست … البته کیونگسو تا حدودی خوب بود ولی لوهان…خوب واژه ی بد مست میتونه خوب توصیفش کنه !… چون خیلی بد عنان از کف بریده بود طوری که با وجود اینکه کیونگسو به زور داشت حملش میکرد .. اون خیلی عادی به کونش چنگ انداخته بود و داشت فشارش میداد و بعضا داد میزد

" ای عوضی ، کی تو اینقدر نرمولک شدی؟ "

و همین بی حیایی بی سابقش باعث شد که بکهیون کف و خون قاطی کنه جوری که روی زمین خودش و پهن کرده بود و بلند زده بود زیر خنده

" کیونگسووو ! برو خودت و بکش اولین بار توسط لوهان انگول شدی

کیونگسو که هم عصبی بود و هم تا حدودی مست ، لاشه ی لوهان و همونجا زمین انداخت  طوری که لوهان بخاطر برخوردش با زمین ناله ای کرد و از بازوش گرفت

" مسته !… بجای احمق بازی مواظبش باش !

با عصبانیت از اتاق بیرون رفت و بقیه باصدای بم و دورگه ای که از بدن کوچیکش بیرون اومده بود ساکت شده بودن یه جورایی هم شوکه! …

حس های عجیبی که از وقتی اون پسر به قول خودش ریزه میزه رو دیده بود طوری توی بدنش بزرگ و بزرگتر میشدن که حتی فکر میکرد چیزی توی بدنش در حال حرکته !… بدنش عرق کرده بود و مدام چشمهای پسر و مقابل خودش میدید … چرا همچین حسی داشت ؟!… چند بار پشت سر هم از خودش پرسید و میخواست سمت آسانسور بره ولی راهش و کج کرد و سمت در ورودی رفت ،نمیدونست چرا ولی چیزی جذبش میکرد اون پسر و پیدا کنه !… انگار سالها میشناختش .. اون کی بود ؟! …  از در ورودی ساختمون بیرون رفت و شروع کرد به آروم قدم زدن… هوای سردی که روی تن داغ کردش  و گونه های سرخ از حرارت بدنش حرکت میکرد باعث میشد تا کیونگسو کم کم بیشتر از قبل هوشیار تر بشه و تاثیر الکل هرچند زیاد نبود ولی به کل از بین بره… آه کشید که صدایی از پشت سرش اومد

your shadowDonde viven las historias. Descúbrelo ahora