◎تشادورششِزِراَ!

1K 269 273
                                    

+×++×+×+ووت یادتون نره خوشگلا+×+×+×+×+×+×+×+×+

×من حس می کردم که بدنم توانشو به دست میاره,
می دیدم که با اجزای جدیدش سازگار می شه
و حس می کردم که اون درد ,ارزششو داشت
اگر قرار بود برگردم به زندگی,
ارزششو داشت
اگر قرار بود نور رو ببینم
ارزششو داشت

و زیبا ترین چیزی که برام اتفاق افتاده بود...
این بود که من یه هم صحبت باهوش پیدا کرده بودم...
هر چیزی که بهش فکر می کردم,به صورت کاملا و علمی و گاهی عجیب بهم جواب داده می شد,
و من فکر کردم
این همون چیزیه که راجبش حرف می زدن....

ارزششو داشت
طوری که اون حالا همیشه کنارم بود و باهام حرف می زد
می گفت که منتظرمه و این که چقدر فوق العاده و عالی هستم,
و از اینکه بدنم با تلاش من بهش واکنش نشون می داد,لذت می برد...
ارزششو داشت...

+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+×+

از بین افکار پیچیده زین:

الان دو روزه که عمل انجام شده و دقیقا دو روزه که لویی از اون گاراژ بیرون نیومده...

خواستیم بریم تو یا براش چیزی ببریم,ولی اون تنها بهمون گفت که همه چی اوکیه و بهمون خبر می ده

نایل می گه شاید اتفاقی افتاده...
و تاحالا سعی کرده وارد گاراژ بشه ولی نتونسته

پس من الان به سمت بار معروفمون حرکت می کنم و به خودم استراحت دادم
مطمئنم لویی می دونه داره چیکار می کنه و بالاخره خبرمون می کنه...

وارد بار می شم و صدای بلند اهنگ توی گوشم و بوی سیگار بینیمو قلقلک می دن

جولیا رو می بینم که روی یکی از صندلیای پشت بار نشسته و مایه ی سفید توی لیوان رو بو می کنه

نزدیکش می شم و لیوان رو قبل از اینکه ازش تست کنه از دستش می گیرم

"هی!"
"نه تا وقتی 18 سالت نشده!"
"ولی من 17 سالمه! تنها چند ماه دیگه لازم دارم!"

اره,چند ماهی که هیچوقت واقعا به سنت اضافه نمی شه!

لیوان رو یک جرعه ای رو سر می کشم و می بینم که با لبای اویزون لیوان خالی رو نگاه می کنه

می خندم و کنارش می شینم
گوشیشو در می یاره و شروع می کنه به کار کردن باهاش
و بعد بهم نگاه می کنه

ابرو بالا می ندازم
"چیشده که خواستی اینجا هم رو ببینیم؟"

می بینم که دستپاچه می شه و کنار دامن شطرنجی سفید مشکیشو توی دستش می گیره
"جولیا؟"

"من,میشه فقط,هر چی که میگم رو تایید کنی پاپا؟ لطفا؟"
با اخم نگاهش می کنم و سر تکون می دم
"باشه,چی شده؟"

"جولیبات؟"

صداش باعث میشه تپش قلب بگیرم
سرمو بلند می کنم و نگاهش می کنم

○DeMiurGe◎Where stories live. Discover now