Point4

651 113 8
                                    

North America -Arizona State

10 November 2016

9:20 am


«Sarai’s POV»


_ چی داری میگی؟
+ گفتم که سارای. میخوایم شروع کنیم.
_ و من الان باید بفهمم؟

از دادی که زدم گلوم کمی سوخت. اما این موضوعی نبود که بتونم باهاش کنار بیام.

+ برنامه ریزی هامون رو کردیم. از شروع سال جدید... باید شروعش کنیم دیگه.
_ من میام کره.
+ مأموریت داری. کجا پاشی بیای اینجا؟
_ من نمیزارم همینجوری بفرستینش. میدونی چقدر ممکنه اذیت بشه؟!
+میدونیم سارای. خودشم میدونه. نگران نباش...
_نمیشه بفهم.
گوشی رو بین شونه و گوشم نگه داشتم و کمربند اسلحه رو بستم.
+آخه چرا...
_گفتم نه. به خودشم بگو. مأموریتم تموم شه بیام بعد.
بدون شنیدن جواب، قطع کردم و گوشی رو روی مبل پرت کردم. باید هرچه زودتر این مأموریت کوفتی رو تموم کنم. نمیزارم همینجوری بفرستنش..!

پ.ن : یوروبون اسم دختر کم آوردم سارای گذاشتم. بخندین میام براتونا
کراش خودمم هست..!

 𝓶𝔂 𝓪𝓫𝓸𝓻𝓽𝓲𝓸𝓷 𝓲𝓷 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓱𝓮𝓪𝓻𝓽 |TaegiOnde histórias criam vida. Descubra agora