Point:8

597 106 20
                                    

South Korea _Seoul

5April 2017

10:00am


«Sarai’s POV»


چندتار مویی که از آبشار سفت موهام به بیرون فرار کرده بود رو به پشت گوشم هدایت کردم. چندبار پلک زدم و بالا رو نگاه کرد. با دستم خیسی مژه هامو گرفتم و بعد از صاف کردن صدام، در زدم و وارد شدم. صدا روی اسپیکر بود و به راحتی شنیدم.

“سلام ممنون قربان. شما خوب هستید؟ "

_صدبار گفتم باهام رسمی...

صدای هیونجین با دیدن من قطع شد. انگار از چیزی شوکه بود. اینقدر چهره‌ام داغون شده بود؟

“ هیونجین؟ چی شدی؟"

_ایـ....اینجام. چه خبرا؟

“عقاب تو کوهستانه. "

این الفبای رمزی رو خودم به اون پسر یاد دادم. عقاب تو کوهستانه به این معنا بود که داره طبق خواسته اونها، همه چیز پیش میره.

_عالیه.

“اما.. "

ترسیدم. صداش لرزید.

“ هیونجین به سارای نگو...من.. من..."

هیونجین خواست لب باز کنه و بخاطر وجود من مانع ادامه اون حرف بشه اما زودتر تهدید وار انگشت اشارم رو براش بالا آوردم.

“مطمئن باش لطمه ای به کارم وارد نمیشه. چیزی نمیفهمه. فقط من... دوسش دارم"

شرط آپ پارت بعد: +30 ووت

 𝓶𝔂 𝓪𝓫𝓸𝓻𝓽𝓲𝓸𝓷 𝓲𝓷 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓱𝓮𝓪𝓻𝓽 |TaegiDonde viven las historias. Descúbrelo ahora