انقدر عصبانی بود که حتی توجهش به رنگ ریخته شده روی کفپوش خونه جلب نشد و سریع از پله ها پایین رفت.
یونگی رو دید که با کمک گرفتن از دیوار برای حفظ تعادلش داره به سمت پله ها میاد. ولی معلوم بود اونقدرها هم مست نیست.
_کدوم گوری بودی؟
یونگی نگاهشو بالا برد و به تهیونگ خیره شد.
_اینجوری به من نگاه نکن. تا این ساعت کدوم جهنمی بودی یونگی؟
یونگی نگاهشو گرفت و از پله اول با کمک نرده ها بالا اومد.
تهیونگ که به اندازه کافی عصبانیتش رو سرکوب کرده بود، ضامن بمبش رو برداشت.
_این خونه جای هرزه ها نیست. برو پیش همون حرومزاده ای که تا الان پیشش بودی.
+من هرزه نیستم.
بلاخره لب باز کرد...
_هه... تو؟ تو یه هرزه بی ارزشی. تو یه کثافت لجنی یونگی. بوی گند الکل تا اینجا میاد. چیه؟؟ بزار چندبار بفاکت بدم بعد خسته شو هرزه.
اینبار یونگی بی اختیار فریاد زد.
+مننن هررزه نییستممم. من باکرم._ باکره؟ نه مین یونگی... نیستی.
حین بالا اومدن از پله ها نامتعادل و کشیده توضیح داد.
+بکارت همون کاغذ نقره ای داخل پاکت سیگاره! از بین که بره و پاره بشه، هرکسی هوس میکنه بهت دست درازی کنه... باید برای سوختن و تموم شدن آماده باشی و به زودی دور میندازنت... حتی.. حتی همون کسی که خودش بسته رو باز کرده..! من تموم شدم... من سوختم. مرده ها دیگه هرزه و باکره ندارن که... همشون مُردن!
تهیونگ بهت زده بهش نگاه کرد. یونگی بالا اومد و از جلوی تهیونگ رد شد و به سمت اتاقش رفت. قوطی رنگ ریخته شده توجهش رو جلب کرد.
نشست و انگشت اشاره اش رو آغشته به آبی ریخته شده رو زمین کرد.
+این... این رنگ مقدسه جناب کیم. چرا اینکارو...
جملش با پرت شدنش توسط تهیونگ نصفه موند. پهلوش به میله های استیل محافظ برخورد کرد و آه پردردی کشید. چندلحظه ای نفسش حبس شد.
_اگه مقدسه... با دستای کثیفت آلودش نکن.
تهیونگ عصبانی بود؛از خودش... مثل یکسال پیش که ذهنش با نبود یونگی، تازه داشت وجودش رو درک میکرد... حالا با وجود یونگی، داشت نبودنش رو درک میکرد!
یکسال پیش که یونگی وجودش رو جوری به جا گذاشته بود که بیشتر به چشم بیاد... و حالا که بود... خودش نبود.
همونطور که روی زمین نشسته بود و پهلوش از درد تیر میکشید جواب داد.
+از تحقیر کردنم خسته میشی. بهت نشون میدم...
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝓶𝔂 𝓪𝓫𝓸𝓻𝓽𝓲𝓸𝓷 𝓲𝓷 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓱𝓮𝓪𝓻𝓽 |Taegi
Fanfic"ای کاش میشد به جای این یک بار، چندبار و با روش های مختلف و دردناک میکشتمت. یک بار مرگ برات کافی نیست... ای کاش... ای کاش میتونستم چندین بار بکشمت..!درست مثل خودت..." سقط من در قلبت : بی دی اس ام، روانشناسی، رمنس،انگست،اسمات Genre :BDSM,Psychology...