چانیول
بعد از اینکه فیلم دیدن با بقیه کنسل شد با بکهیون تصمیم گرفتیم بریم تو اتاق خودمون ببینیم
اخرای فیلم دیدم بکهیون سرش کج شده صداش کردم جواب نداد ... خوابیده ... منو باش با کی نشستم فیلم ببینم لب تاپو بستم و صداش کردم درست بخوابه ولی انگار خیلی خوابش عمیق بود سعی کردم تو جاش بخوابونمش ...
رو صندلی جلو پنجره نشستم یکم بیرونو نگاه کنم تو فکر این بودم گوشیم زنگ خورد سریع جواب دادم که بکهیون از خواب نپر البته فکر نکنم با این صداها بیدار بشه ...
+الو
_ سلام چان
+ سلام کاری داری ؟
_ منو نشناختی ؟
+ بگو لیسا
_ میخوام ببینمت
+ ولی من نمیخوام اگه کاری نداری قطع کنم
_ چان من دلم واست تنگ شده
+ خدافظ ...
گوشی رو پرت کردم رو مبل بلند شدم رفتم تو آشپزخونه آب خنک بخورم وقتی برگشتم اومدم بخوابم دیدم بکهیون نشسته بیدار
+ تو که خواب بودی
_ گشنمه
+ ساعت یک شب بکهیون
_ ساعت مهم نیست من گشنمه خب شام درست نخوردم
لباشو آویزون کرد عین بچه ها که دلم به رحم بیاد
+ خب پاشو برو یه چیز پیدا کن از یخچال
_ میشه توهم بیای ؟
+ من واسه چی بیام ؟؟؟؟ پاشو برو بخور بیا
_ اخه اون فیلم که دیدیم ... میدونی ... پاشو باهم بریم
زدم زیر خنده جوری مظلوم شده بود نمیشد بهش نه گفت
+ بهت نمیومد بترسی ، پاشو بریم
وقتی اومدیم پایین نزدیک آشپزخونه بودیم ، صدایی از اونجا میومد به نگاه به بک کردم اونم بهم نگاه کرد سریع بازومو گرفت پشتم قایم شد ...
در یخچال باز بود تا اومدم ببینم کیه یهو از پشت یخچال هانیول اومد بیرون تا مارو دید ترسید داد زد متقابلا بکهیونم داد زد که من دستم گذاشتم رو دهنشش
چان: هیییییسسسسسس چه خبرههههه
هانیول :شما کی اومدید ؟
چان :تو اینجا چیکار داری ؟
هانیول : میدونی که گشنم شده بود ، شما چیکار دارید ؟،
بک : منم گشنم بود
هانیول : تو گشنته تو چرا اومدی ؟
چان : حالا موقع سوال پرسیدن؟؟ داستان داره
وقتی اون دوتا یه چیزی پیدا کردن خوردن اومدیم تو اتاق که اگه بشه دیگه بخوابیم ...نارا
صبح واسه صبحانه همه دور هم جمع بودیم و قرار شد بعد صبحانه بریم سر کارامون و یکم مدارک و نقشه هارو چک کنیم ، دوتا تیم شدیم تا کارا زودتر پیش بره
من و سهون و لی و بک باهم روی نقشه ها و مصالح کار کنیم
سوهو و جونگین و هانیول هم روی مدارک مالی و پیشرفت پروژه کار کنن
میز صبحانه رو خالی کردیم نقشه هارو باز کردیم اول شروع کردیم به چک کردن قسمتایی که باید تغییر میکردن
تقریبا با اکثر ایده ها و نظرات سهون موافق بودم البته باید بگم با چندتاشون زیاد موافق نبودم ولی وقتی میدیدم لی حرص میخوره موافقت میکردم کم مونده بود بیاد منو بزنه ولی من همش با لبخند تایید میکردم
روی نقشه ها کار میکردیم جاهایی که باید دوباره بررسی میشد رو علامت میزدم سهون نزدیک من بود تا چک کنه بکهیون توی لپ تاپ لیست کار هارو وارد میکرد و لی هی وست منو سهون میچرخید ولی دقییا واسه چی نمیدونم ، سهون یه ابروشو داد بالا و گفت من و نارا تیم خوبی میشیم
منم با خنده حرف سهونو تایید کردم در مقابل لی خیلی پوکر مارو نگاه کرد و گفت مگه اینکه قید پروژه رو بزنیم چون حتما شکست میخوره ...
سهون با صدای بلند زد زیر خنده لی هم متقابلا نیش خند محوی زد
سهون : چرا حس میکنم داری حسودی میکنی جانگ ییشینگ ؟
لی چشماش گشاد شد و نگاه کرد به من دوباره به سهون
لی: چرا داری چرت میگی؟ اخه تو چی داری من حسودی کنم ؟
سهون : من ؟؟ خوشتیپ نیستم که هستم ، جذاب نیستم که هستم ، کارمم یه عالیه ... دیگه ؟
سهون نگاهشو اوورد سمت منو یه بروشو داد بالا و باحالت سوالی نگاهم کرد دوباره نگاهشو داد به لی
لی : فک کنم دیشب سرت به جایی خورد ...
بلند شد و زد رو شونه سهون و رفت سمت آشپزخونه ...
من فقط نگاهشون کردم حس میکردم نباید چیزی بگم سهون ادامه داد که بشینیم سر کارمون تا عقب نمونیمهانیول
من داشتم روی لیست هزینه مصالحی که تحویل گرفته بودیم کار میکردم که جوگین گفت
کای : سوهو این لیست ببین اینجاش مشکل داره تعدادی که سفارش دادیم با پولی که دادیم نمیخونه
سوهو : یعنی چی ؟ مگه میشه ؟ اینا رو حسابداری چک میکنه بعد میفرسته امکان نداره
هانیول : میشه ببینم شاید اشتباه میکنی
کای : بیا ببین شاید من دارم اشتباه چک میکنمنشستم حساب کردم ولی جونگین درست میگه اینا مشکل داره چرا بیشتر پول حساب شده
هانیول : آقای کیم درست میگن اینجا مشکل داره
سوهو: بدید ببینم خودم چک کنم
بعد از اینکه چک کرد گوشیشو برداشت زنگ زد به مسئولش کلی حرف زد و اخرش گفت تا شنبه اگه لیست درست رو میزش نبینه اخراج میشه، برگشت و نشست اروم رو به جونگین گفتم
هانیول : چه ترسناک میتونه باشه
کای : انقدرام ترسناک نیست
سوهو : دارم میشنوم
سرش پایین بود و با پرونده رو به روش کلنجار میرفت منم با پرویی گفتم
هانیول : خوبه شنیدید منم نخواستم پشت سرتون بگم
سوهو : پس چرا آروم میگفتی ؟
هانیول : به هر حال اگه میخواستم نشنوی جور دیگه میگفتم شاید واسه بقیه ترسناک باشید اما من اینجور فکر نمیکنم مستر کیم
سوهو : ولی میتونم واست ترسناک بشم ...
هانیول : فکر بدی نیست
کای : خب فکر کنم کارامون مونده ... اون پوشه زرد رو بده من سوهو
سوهو یه ابروشو داده بود بالا و با نیش خند بهم نگاه میکرد منم با لبخند عریضی نگاهش میکردم
پرونده رو داد به جونگین ، جونگین اومد پیش من نشست و گفت خب بیا اینا رو باهم چک کنیم
منم رومو از سوهو گرفتم و مشغول کار شدم
پسر پرو فقط میخواد کل کل کنه باهام فک کرده من کم میارم نمیتونم جوابشو ندم ، ترسناک شو ببینم تا کجا میخوای بری مستر بداخلاق ...
کای : سوهو آدم خوبیه اینجوری نبینش مجبور سر کار جدی باشه
هانیول : منم نخواستم جور دیگه ای باشه
کای : پس انقدر باهم کل کل نکنید
شونه هانو بالا انداختم و گفتم
هانیول : من کاری به کارش ندارم ولی اونه که میخواد کل کل کنه
بلخندی بهم زد و سرشو برگردوند روی پرونده ها

YOU ARE READING
see diamond
Romance💎الماس دریا 💎 دوتا دوست که باهم همکارم هستن تو یک پروژه بزرگ تجاری با پنج مرد خوشتیپ شروع به کار میکنند اما این آغاز تحولاتی توی زندگی شخصیشون میشه ...