part 6

25 6 0
                                    

هانیول :
سوار ماشین شدیم که برگردیم خونه کلی انرژی سوزوندم تو مهمونی ، چان منو نارا رو پیاده کرد و خودش رفت
+واای هانیول کلی خسته شدم
- الان یه نسکافه حاضر میکنم بخوریم
+ آرههه خیلی میچسبه الان ، بعدش بیاا بشین ‌کلی حرف دارم بزنممم
- منم حرف دارممم صبر کن تا بیام
رفتم تو آشپزخونه نسکافه رو حاضر کردم و با اشتیاق اومدم تو اتاق تا باهم حرف بزنیم
+ خب از کجا بگمممم؟ سهون خیلی شیطونه
- ینی چی؟؟
+ حس میکنم میخواد بهم نزدیک شه
- آی آی پس ینی ...؟؟
+ نمیدونمم ولی اخه اون
- خب حتما مدلشه ، حالا به نظرت بکهیون یکم مشکوک نمیزد ؟
+ آره میخواستم بگم وقتی با من میرقصید حواسش یه جا دیگه بود
- ینی چی ؟؟ راستیی حس میکنم سوهو میخواد فقط منو ضایع کنه داشتیم عکس میگرفتیم همینجوری پرید وسط منو چان تازه گفت از این زاویه بهترم پوزخندم میزد پسره پروووو خودشیفته
+ وااا دیوونه اس؟
- حتمااا ، ولی از اینا گذشته چه همشون خوشتیپ کرده بودن
کلی حرف زدیم تا بلاخره خوابمون رفت ، با تابش نور خورشید و روشن شدن اتاق چشمام و باز کردم و دیدم نارا هنوز خوابه ولی حس پایین اومدن از تختو نداشتم اخه امروز تعطیل بود باید بیشتر استراحت میکردم ، یه ساعت تو تخت کلنجار رفتم بالاخره تصمیم گرفتم بلند شم اینجوری نمیشه ، صبحانه درست کردم و با نارا صبحانه خوردیم بعدش نارا رفت خونه منم رفتم یکم مدارکو چک کنم که قرار بود فردا ببرم تحویل بدم همینجوری اعدادو بالا پایین میکردم ولی یه مشکلی توش بود نمیفهمم چرا اعداد یکم فرق داره به نظرم مشکوک اومد باید بفهمم قضیه چیه
فردا صبح بعد از اینکه رفتم تو دفتر برنامه های امروزو چک کردم راهی دفتر آقای خودشیفته شدم
حالا که فک میکنم اسمش بهش میاد ، در زدمو رفتم داخل گفتم که یه سری از حسابای اولیه رو اووردم ولی یه مشکلی هست
+ چه مشکلی ؟
- چندتا از اعداد باهم نمیخونه
+ ینی چی؟؟ میگید ینی کسی دستکاری کرده ؟
- بله احتمالشو میدم که اینجوری باشه
+ خودم رسیدگی میکنم و شماهم لطف کنید به کسی نگید
- آخ ببخشید بلندگو یادم رفت بیارم
+ من جدی دارم میگم بهتون
- منم جدی ام ، واقعا پیش خودتون چی فکر میکنید ؟ اگر میخواستم خودم آمار اینو درمیووردم لازم نبود به شما بگم ولی از اونجایی که شما مسئول مالی هستید کار خودتون هست

سوهو سعی کرد سکوت کنه ولی میتونستم از چشماش بفهمم داره منفجر میشه و سعی کردم همین الان از اتاق برم سریع خدافظی کردمو پریدم بیرون و ریز زدم زیر خنده

سوهو :
بعد حرفش سریع از اتاق رفت ، حس میکنم دارم میترکمممم فقط جلو خودمو گرفتم چیزی نگم و مشت محکمی به میز زدم دختر زبون درااااز پروووو
به چه جراتی با من اینجوری حرف میزنه ، دیدم منشی با یه لیوان آب اومد داخل تا دیدم گفتم آب واسه چی؟ گفت خانوم مهندس گفتن آب خنک لازم دارید با اخم نگاهش کردم و گفتم بزار و برو بیرون
فقط نفس عمیق کشیدم به موقع اش میدونم چیکارش کنم ، چند دقیقه بعد یه نگاه به برگه ها انداختم اونجاهایی که علامت داشت چک کردم
درست میگفت انگار یکم تناقض داشت
زنگ زدم به سهون و گفتم بیاد ببینم قضیه چیه
+ سلام سهون
- سلام چیزی شده ؟
+ اره بیا یه مشکلی هست
- مشکل ؟ قضیه چیه؟
+ این اعدادو نگاه کن
یکم ورقارارو بالا پایین کرد و بعد چند دقیقه گفت حتما جونگین اشتباه کرده
+ نمیدونم خودت چک کن ببین مشکل کجا بوده بعدم بیا به خودم تحویل بده نه به پارک
- مگه اون متوجه شده بود ؟
+ آره خودش اومد بهم گفت ، اینارو گفتم که حواست باشه جلو یه تازه کار سوتی ندی

〰️〰️〰️〰️
بکهیون :
تو اتاق نشستمو با ذوووق به کادوهام نگاه میکردم دنبال یه کادو خاص بودم وقتی پیداش کردم سریع بازش کردم یه ساعت اسپرت خیلی شیک بود همینجوری نگاهش میکردم چه سلیقه خوبی داره رو دستم امتحانش کردمو لبخند محوی زدم درش اووردمو گذاشتمش تو کشوی مخصوص ساعتام
فرداش همه چیزو جمع کردم و سریع رفتم سمت دوربین نشستم عکسارو ببینم همینجوری که نگاه میکردم رو عکس دست جمعی زوم شدم چانیول کنار من ایستاده بود با جذبه ای که داشت جذابیتش رو بیشتر کرده بود ولی فک کنم چون کنار من بود جذاب تر شده بود سرمو گذاشتم رو لبه کاناپه لبخندی زدمو چشمامو بستم
حاضر شدم برم شرکت وقتی رسیدم لی رو دیدم سمتش رفتم و باهم سوار آسانسور شدیم بهم گفت بیا پیش من امروز کارت دارم
دو ساعت بعد رفتم پیشش
+ یه کنفرانس داریم باید یه تیم سه نفره بفرستیم
- خب کیارو مد نظر داری ؟
+ من و تو و خانوم موک خواستم بیای تا بهش در مورد کنفرانس توضیح بدی
_ کنفرانس همینجاس؟
+ نه باید بریم اینچئون سه روز اونجاییم ، هتلم رزرو کردم
- باشه پس من کارارو هماهنگ میکنم کی حرکت میکنیم ؟
+ دو روز دیگه
خداحافظی کردمو راه افتادم سمت اتاق نارا بهش بگم
وارد اتاق شدم و به نارا توضیحاتو دادم ، دیدم هانیول چپ چپ نگاهمون میکنه
+ چی شده ؟
- میخواید منو تنها بزارید ؟
+ نه دیگه تو باید اینجا باشی کارا رو با سوهو و سهون هماهنگ کنی
- اوووه اوه با چه کسیم باید هماهنگ باشم
× فک کنم تا بیایم اینجا تخریب شده و باید آثار جنگ جهانی رو جمع کنیم
( نارا زد زیر خنده )
+ شما دوتا چرا انقدر باهم کل کل میکنید ؟ سوهو خیلی مرد باحالیه
( با حالت تعجب پرسیدم )
- باحااال؟؟ خیلیییی
بایه حالت شیطون نگاه کردم و خندیدم و به نارا گفتم پس دو روز دیگه میریم

➖➖➖➖➖

اینم پارت جدید امیدوارم خوشتون بیاد 😍

see diamondWhere stories live. Discover now