part 33

29 2 0
                                    

هانیول
چند روزی بود حرکت های بخش مدیریت یکم مشکوک شده بود چند بار به بهونه های مختلف به دفتر سوهو رفتم ولی هیچی دستگیرم نشد ولی اخرین باری که رفتم اونجا روی میزش یه پرونده به نام اِسکای دیدم و با گشتن توی شرکت و پرس و جو متوجه شدم که اسم یکی از پروژه هاشون توی آنیانگ بوده با نارا هماهنگ کردم تا یکم اطلاعت جمع کنه در مورد این پروژه منم برم ببینم سوهو توی اون شرکت چیکار کرده واسه همین امروز از شرکت زدم بیرون پالتو بلند م رو پوشیدم و کلاه و ماسکم رو زدم و وارد ساختمان شدم پشت در ایستادم با سه ضربه به در منتظر موندم تا درو باز کنند ...
+خب افسر چا اطلاعات جدید چی داریم ؟
_ قربان آقای هونگ معاون شرکت نسیم پنج سالی هست به عنوان معاون داره کار میکنه سوابقش رو برسی کردیم ولی چیزی نبود ، همینطور حساب هاش رو چک کردبم ولی بازم هیچی
+ مطمئنید ؟
_ بله کامل چک کردیم ولی هیچ چیز مشکوکی نبود
یعنی یه دیدار دوستانه بوده ؟ سرم رو تکون دادم
+ از اطلاعات لپ تاپ سهون چیزی گیرمون میاد ؟
_ بله بشینید اینجا تا واستون توضیح بدم ... خب این فایل مبلغ واریزی هایی هست که به حساب راننده ها ریخته شده ... این فایل هم مدارک جا به جایی سیمان هاست تعداد کیسه هایی که جا به جا کردن ما حساب کردیم تقریبا ۵ میلیون دلار تا الان از شرکت دزدی شده
+ به نظرت سهون میتونه تنهایی این کارو بکنه تو شرکت ؟ غیر پیمان کارش که باهاش همدست ؟
_ به نظرم میشه چون اون حمایت شرکت بزرگ بلو رو داره
+ از اونا مدرک داریم ؟
_ بله از اونا مدرک داریم فقط میمونه مدارک خودمون با اینا هم میشه بازداشتشون کنیم تو دادگاه نمیتونند از زیرش در برن
+ فعلا باید صبر کنیم ...

از اونجا دوباره برگشتم شرکت که نارا بهم گفت کیم جونگین دنبالم میگشت ، سریع رفتم دفتر جونگین
+ با من کاری داشتید ؟
با دست اشاره کرد بشینم و گفت: بفرمایید ... خب ما یه پروژه داشتیم که الان پنج سال از تحویلش میگذره یه مشکلی پیش اومده واسش باید بریم آنیانگ من به شما گفتم چون حس کردم هم میتونم بهتون اعتماد کنم هم کمکم کنید درسته ؟
یکم نگاهش کردم تو ذهنم این واژه چرخید ...اعتماد نمیدونم واژه خوبی هست یا نه ...
+ تا جایی که بتونم کمک میکنم
_ خب ببینید به ما گفتن این ساختمان نشست زیادی داشته و بتنی که استفاده کردیم مقاومت خوبی نداره درصورتیکه ما از بتی که مقاوم در برابر زلزله ۷ ریشتر هست استفاده کردیم
+ میخواید مطمئن شید که همه چی درست بوده
_ آره اگه نتونیم الان جلوشو بگیریم از شرکت شکایت میشه و این اصلا واسه ما خوب نیست
+ اما اگر درست بود چی ؟ اونوقت میخواید چیکار کنید ؟
به حرکات جونگین دقت کردم با حرف من شروع کرد پیشونیش رو ماساژ دادن و چشماشو بست
_ شهرتمون از دست میره چیزیکه واسش خیلی تلاش کردیم بعدم باید خسارت زیادی رو پرداخت کنیم
سرش رو تکون داد و بلند شد رفت سمت پنجره اتاقش منم سرم رو چرخوندم سمتش و گفتم : کی میخواید برید اونجا ؟
_ فردا البته واسه همین گفتم بیاید اینجا که بگم آماده باشد باهم میریم
+ باهم ؟ یعنی منم بیام ؟ پس کار اینجا چی میشه؟
_ یه روز میریم و میایم
اگه بخوام سر از کارشون دربیارم باید باهاش برم کمی مکث کردم و اخرش گفتم میام ...

see diamondWhere stories live. Discover now