🖤 درد کشیدنت عذابه منه این لذتو از من نگیر 🖤
پارت 24
ولی تهیونگ هدف داشت.. وقتش بود یکم حال جئون جانگ کوک گرفته شه....
دو روز بعد ✨
امشب جین یه پارتی تو بهترین بار سئول میگرفت و تهیونگ برای عذاب دادن جانگ کوک تصمیم داشت یه لباس سکسی بپوشه.
موهاش داشتن سیاه میشدن و برای لباسی که میخواست بپوشه آبی قشنگ تر بود.
پس مجددا موهاشو آبی کرد. ( اول فیک هم گفته بودم موهاش آبیه)بالاخره بعد از نیم ساعت از حموم بیرون اومد موهای آبی شدشو با حوله خشک کرد. با حوله سمت کمد رفت و لباسایی که مد نظرش بود رو روی تخت پرت کرد و لباسایی که کوک داده بود بپوشه رو داخل کمد برگردوند.
فلش بک 🔙
روی تخت نشسته بود و با جیمین چت میکرد که یکدفعه در باز شد و جانگ کوک خیلی جدی بالا سرش ایستاد و نگاش کرد.
آب دهنشو قورت داد و با جمله « من باید برم کار دارم» از جیمین خداحافظی کرد.
_چیزی شده؟
با تردید پرسید پاهاشو از روی تخت به پایین انداخت.
_خب از اونجا که حالا مجبورم تورو هم با خودم ببرم پس خودمم لباساتو انتخاب میکنم.
سپس سمت کمد رفت و یه بولیز آستین بلند سفید با شلوار جین گشاد روی تخت پرت کرد و دوباره سمت ته برگشت.
_همینازو میپوشی در ضمن بقیه هم میان پس درست رفتار کن.آقا یه نکته دیگه 😁 منظورش از بقیه یونهی، یورا و یونائه. برو بریم ادامه....
پایان فلش بک 🔚
از اونجا که کوک نمیتونست جلوی بقیه بهش چیزی بگه پس میتونست یه چیز دیگه بپوشه و چی بهتر از این لباسا؟
یه شلوار جین یخیه تنگ که رون ها و باسنشو به نمایش میذاشت با پیرهن دکمه دار گشاد که جای دکمه هاش و سره آستیناشت نگین های رنگی و ریز داشت. دکمه های بالائه پیراهنشو باز گذاشت و از سمت راست یقه پایینش داد تا ترقوشو تو دید بزاره.💙تیپ تهیونگ 💙
اُدکلن مردونه ی شیرین رو به گردن و مچ دستاش زد. برق لبشو زد و به لبای صورتی و خوش فرمش توی آینه نگاه کرد تا مطمئن شه برق لبو درست زده. گوشواره و دستبندشو هم به دست و گوش انداخت. ( چی گفتم :)
کفشهای مردونه و شیکشو به پا کرد و سمت در راه افتاد.
به محض خارج شدنش از در با جانگ کوکی مواجه شد که به شدت هات و جذاب شده بود.
یه پیرهن قرمز با کراوات طرح دار شُل و وِل همراه جین خیلی تنگ که عضو کینگ سایز و رونهاشو به نمایش میذاشت.❤️تیپ کوک ❤️
از دید جانگ کوک ✨
با دیدن تهیونگ تو اون لباس اخم غلیظی بین ابروهاش نشست.
این بشر نمیخواست حرف گوش کنه نه؟
اومد حرفی بزنه که صدای قدم های یونهی باعث شد فقط به یه چشم غره اکتفا کنه.
_آقایون... واو آقای کیم چقدر خوشتیپ شدین.. (نگاهشو به کوک داد و با دیدن تیپش لبخند ذوق زده ای زد).. تو هم مثل همیشه جذاب شدی عزیزم.
به ناچار لبخندی به قیافه نامزدش زد ودست دور کمرش انداخت.
_ممنونم هانی. ( هانی = عسل)
بعدش نگاهه تیزشو بدون اینکه یونهی بفهمه به تهیونگی داد که بادیدن این صحنه اخم کم رنگی بین پیشونیش بود.
_خب من برم ببینم یونا و یورا چیکار کردن.. بای بای ( دست تکون داد)به محض رفتن یونهی دست دور کمر باریک پسره خوشگل روبه روش انداخت و به دیوار کوبیدش.
سرشو کنار گوشش برد و نفس داغ و گرمشو کنار گوشش خالی کرد.
به وضوح حبس شدن نفس تهیونگ رو حس کرد و این باعث به وجود اومدن پوزخند روی لباش شد.از دید E . K ✨
جانگ کوک نفس عمیقی کشید و بوی اُدکلن شیرین تهیونگ رو داخل ریه هاش حبس کرد.
نمیدونست این اُدکلنه که بوش بی نظیره یا چون با بوی پوست تهیونگ ترکیب شده انقدر خوبه؟! :)تهیونگ تنها چیزی که حس میکرد نفسای ذوب کننده جانگ کوک روی گردن و گوشش بود.
لاله گوششو توی دهنش برد و مکید. طعمش عالی بود. طعم پوست تهیونگ عالی بود.حرکت عرق سرد روی کمرش رو حس میکرد و تپش قلبش بالای هزار رفته بود ولی تنها کاری که میتونست بکنه خشک شدن و منتظر حرکت بعدی جونگ کوک بودن، بود.
زبونشو روی گردنش کشید کمی ازش رو داخل دهنش مکید.
_حواسم بهت هست ببر کوچولوی چموش پس خطایی ازت سر نزنه که رحم ندارم.تنها تونست به تکون دادن سر اکتفا کنه چون زبونش قفل کرده بود.
بعد از جدا شدن کوک و رفتنش نفسی که یادش نبود از کی حبس کرده رو بیرون داد.تهیونگ پیش خودش پوزخند زد. جانگ کوک یادش رفته بود که تهیونگ یه اسلیو مطیع نیست.
اون یه زمانی آزاد بود... بازم میتونست باشه اگر فقط خستش میکرد......پایان پارت 24
تو خماری بمونین بدبختا 😂😂😂💔
💕ووت و کامنت فراموش نشع 💕
نویسنده 😈 E . K 😈
YOU ARE READING
YoUr PaiN Is My PleAsuRe
FanfictionCOMPLETE ⭕ هشدار ⭕ این فیک دارای صحنه های خشن از جمله: BDSM( ارباب و برده ای) است و برای سنین کم یا کسانی که تحمل ندارند، پیشنهاد نمی شود. خلاصه : تهیونگ برای نجات جون تنها کسی که تو این دنیا داره یعنی برادرش جیمین مجبور میشه واسه یه شب برده جن...