_ Ride it :)
برونش________ 🖤 ________
_ جونگکوک؟
سرشو از توی برگه های زیر دستش بلند کرد و به نامجون نگاه کرد.
مرد روبه روش با کت شلوار و عینکی که چشمای کشیدشو قاب گرفته بود زیادی مردونه و باوقار جلوه میکرد... و نامجون واقعا همچین مردی بود!
_ وقتشه بریم طبقه پایین، جین غذارو آماده کرده.
نفس عمیقی کشید و به ارومی سر تکون داد.
حالا جفتشون با قدم های آروم و اخمایی که هرچند محو ولی بازم در هم بودن سمت پذیراییه بزرگ عمارت خاندان جئون میرفتن.
میز بزرگی که با انواع و اقسام غذاها پر شده بود خیلی با آخرین بار فرق داشت.
جو سالن آخرین بار به قدری سنگین و پر از غم و نفرت و عشق بود که ناراحتیه عظیمی به دوش هرکی سر میز مینشست میداد.
جو سالن حالا با خنده... افکار مثبت و عشق پر بود!
حالا افراد دور میز خانواده هایی خوشبخت و خوش بودن که این خوشبختی رو در کنار هم جشن میگرفتن.
جونگکوکی که در راس میز نشسته بود و دوستای خوشحالش که دور شو گرفته بودن لبخند به لب هر بیننده ای میاورد.
دستاش توسط دست کشیده و نرمی گرفته شد و وقتی نگاهشو بلند کرد تونست لبخند مستطیلی و زیبایی رو روی صورت لیتل اسلیوش ببینه. حالا لبخندی خرگوشی هم روی لب های خودش نقش بسته بود.کی بود که حالا بتونه این خوشحالی رو بهم بزنه؟!
حتی اگر روزی همچی خراب میشد.. چرا باید غصه ی روزی که هنوز نیومده رو خورد و از کنار هم بودن لذت نبرد؟!
زندگی واقعا همین لحظه هاییه که با دوستا و خانواده ای... مهم نیست کسایی که پیششون نشستی دوست نزدیکن یا فامیل نیستن
تو لبخند میزنی پس همچی خوبه.بیاین داستان رو اینجوری تموم کنیم که جیمین با عمل جراحی ای که پولشو از اولین رابطه ی برادرش با مسترش جور کرده بودن ( هرچند جیمین هنوز اطلاعی از این نداشت و بعید میدونم روزی بفهمه ) سلامتیشو به دست و اورد و یونگی رو طبق معمول کنار خودش داشت.
نامجون حالا با سوکجین کراش چندین سالش بود و میشه گفت رابطشون خوب پیش میرفت؟!و اما تهکوک.....
خب بین اونا همچی مملو از عشق بود...
و البته شهوت!
رابطه ی اونها از دیدار اول تغییر کرده بود ولی تنها چیزی که هنوز همون بود یه چیز بود.
چیزی که جونگکوک قبل شروع غذا در گوش تهیونگ زمزمه کرد :
_ هنوز که هنوزه 🖤 درد کشیدنت لذت منه 🖤 لیتل اسلیو :)پایان فیک
🖤 Your Pain Is My Pleasure 🖤از همگی به خاطر اینکه منو تا اینجا همراهی کردین ممنونم 🌚🍑
⭕ فیک 🥀 Faded 🥀 در عرض چند روزه آینده آپ میشه. اگر میخواین بدونین چجور فیکی ایه در پارت توجه توجه بعد پارت 71 توی همین فیک خلاصش هست ⭕Purple You 💜
💕 اگر تهکوک ریل نیست پس ما زیبا ترین داستان عشق را خلق کردیم 💕
نویسنده 😈 E . K 😈
YOU ARE READING
YoUr PaiN Is My PleAsuRe
FanfictionCOMPLETE ⭕ هشدار ⭕ این فیک دارای صحنه های خشن از جمله: BDSM( ارباب و برده ای) است و برای سنین کم یا کسانی که تحمل ندارند، پیشنهاد نمی شود. خلاصه : تهیونگ برای نجات جون تنها کسی که تو این دنیا داره یعنی برادرش جیمین مجبور میشه واسه یه شب برده جن...