🔞
میدانست خیلی عجله میکرد. شاید میترسید منصرف شود. هرچند در احساساتش نسبت به مینهو مطمئن نبود و از طرفی هیچ حرکت امیدوار کننده ای از سمت او ندیده بود که حتی برعکس بعد از آن مجازات جسمی اگرچه او را بخشیده بود ولی هنوز دلشکسته مانده بود باز هم نمیخواست حس گناه و خیانت پیدا کند پس تکه پارچه ای که آخرین مانع دستیابی اش به این گارسون جذاب بود کنار زد و بدون اخطار یا احتیاط واردش شد!
جونگسوک در انتظار بوسه های بیشتر حلقه بازوهایش را تنگ کرده سرش را برای پیدا کردن لبهای دوهان میچرخاند که فرو رفتن عضو دوهان را حس کرد و از تعجب چشمان خمارش گرد شد. با اینکه سکس های خشن زیادی تجربه کرده بود اما از دوهان چنین انتظاری نداشت و می خواست قبل از شروع، تذکر لازم را بدهد تا او هم از عشقبازی لذت ببرد و شاید با یک عکس العمل ناخواسته باعث ترس و اکراه دوهان نشود ولی در مقابل این درد ناگهانی نتوانست ساکت بماند و ضجه ی بدی زد.
دوهان با ناله ی بلند جونگسوک سرش را از سینه ی او بلند کرد به تصویر شهوت انگیزی که زیرش بود نگاه کرد. نه تنها شرمنده نبود بلکه چنان از شنیدن فریاد و دیدن این صورت پر درد لذت برده بود که شرورانه ادامه داد و تا داخل تن جونگسوک جا گرفت به همان سرعت و بی توجهی خود را بیرون کشید و دوباره با همان شدت حرکت کرد و درونش ضربه زد!
"دو....هاااااان!" جونگسوک جیغ دیگری کشید و دستهایش را برای چنگ زدن به جایی، شاید تشک شاید تن این پلیس وحشی تکان داد ولی دستبند مانع بود و او حتی چیزی برای قاپ زدن و نگه داشتن خود پیدا نکرد!
دوهان با شنیدن اسمش بیشتر تحریک شد تا سخت تر ادامه بدهد! هوسی که مدتها خاموش نگه داشته بود بهانه ای برای فوران کردن پیدا کرده بود و قصد نداشت آرام بگیرد. حرکتی تندتر و ضربه ای محکمتر! دوباره و دوباره...
─── ・ 。゚⊛: *.🩸.* :⊛゚。・───
تهیونگ با تلاش برای مخفی کردن کینه و ترسش پرسید: "میتونم دلیل این ملاقات صبحگاهی رو بفهمم؟!"
مینهو با دقت صورت تهیونگ را تماشا میکرد. میخواست تفاوت های حالش را با روزی که به مرکز آمد پیدا کند ولی در حقیقت تلاش میکرد از نگاه جونگکوک به زیبایی این جوان پی ببرد تا احساسات اغراق آمیز دوستش را درک کند!
"بنظر میاد حالتون بهتر شده!"
تهیونگ در صندلی چرخانش لمید و نیشخند به لب آورد: "اینهمه راه رو برای پرسیدن حال من اومدید؟!"
مینهو خودش هم نمی دانست چرا آمده بود! انگار نیاز داشت مطمئن شود از سمت کیم خطر و دردسری دوست عزیزش را تهدید نمیکند و اگر هم کیم تهیونگ راهی برای درمان پیدا کرده به جونگکوک هم کمک کند ولی از طرفی هم دلش میخواست همه حقایق را رو کند و این عشق عجیب و ناگهانی را به چالش بکشد!
"دیگه قصد ندارید دنبال متجاوزتون بگردید؟"
YOU ARE READING
𝗣𝗼𝗶𝘀𝗼𝗻 𝗞𝗶𝘀𝘀║𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Vampireبوسه ی سمی (کامل شده)🩸🍷 خون پسرک آنقدر دلچسب بود که می توانست تا آخرین قطره جانش بنوشد و مثل باقی شکارهایش رها کند تا بمیرد ولی فلز سرد و سوزنده ای به لب پایینش خورد و تلخی مزه اش را حتی نچشیده حس کرد. نقره؟ زنجیر نقره؟ لحظه ای فقط سرش را عقب برد...