به زور با دستهای بسته در را باز کرد و از ماشین پیاده شد. پارکینگ خلوت بود. با تمسخر غر زد: "لااقل دستبندو در بیار! انگار مجرم خطرناکی گرفته!"
دوهان جلوی آسانسور منتظرش بود: "تو از همه ی مجرم ها خطرناک تری"
جونگسوک سعی کرد آستین های کاپشنش را روی دستبند بکشد تا دیده نشود: "اینو به حساب تعریف میذارم"
دوهان در باز شده ی آسانسور را با دست نگه داشت: "زود باش سوار شو"
جونگسوک با قدمهای بی میل به سمتش رفت: "نمیخوام حالتو بگیرم اما من اگه براش اطلاعات نرسونم دیر یا زود سراغم میاد اونوقت نه تو نه این خونه ی گوگولیت نه اون دوستای چشم قشنگت نمیتونن جلوشو بگیرن"
وارد آسانسور که شد دوهان هم پشت سرش داخل رفت و در را رها کرد: "البته که بهش اطلاعات میرسونی اما اطلاعاتی که من بهت میدم!" و دکمه طبقه اش را زد.
جونگسوک پشتش را به دیوار آسانسور تکیه زد و خیره به چشمان دوهان نیشخند جذابی زد: "واو!پس قصد داری ازم سواستفاده کنی"
دوهان دست به سینه ایستاد و سعی کرد قیافه ی سخت و سنگی به خود بگیرد: "بنظر من که منصفانه ست!"
جونگسوک دست از نگاه هوس آلودش برنمیداشت: "و اگه لو برم؟ میدونی چه بلایی سرم میاد؟"
دوهان میتوانست شجاعت را در لحنش حس کند. جونگسوک نه از ووبین نه از او نه از کسی حتی مرگ نمیترسید ولی باز هم سوالش را میپرسید انگار میخواست او را تحت فشار احساسی بگذارد! پس دوهان هم نیشخند زد و نگاه پرمنظوری به او انداخت: "من نمیذارم اتفاقی برات بیفته"
نیش جونگسوک کج شد و دندانهایش شیطانی نمایان شدند: "چیکار میخوای بکنی؟ منو تا ابد تو اتاق خوابت قایم کنی؟"
آسانسور رسید و ایستاد. دوهان سرش را با رضایت تکان داد: "چرا که نه؟ فکر خوبیه!" در باز شد و اینبار به بازوی جونگسوک چنگ زد و با خود بیرون کشید.
جونگسوک با قدمهای بزرگ سعی کرد تعادل خود را حفظ کند: "چته؟! میترسی فرار کنم؟" دوهان جواب نداد. با هم طول راهرو را طی کردند و جلوی در دوباره جونگسوک نق زد: "تا الان همسایه ها حتما به گوشش رسوندن که تو اومدی و منو با خودت بردی!"
ESTÁS LEYENDO
𝗣𝗼𝗶𝘀𝗼𝗻 𝗞𝗶𝘀𝘀║𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩 ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Vampirosبوسه ی سمی (کامل شده)🩸🍷 خون پسرک آنقدر دلچسب بود که می توانست تا آخرین قطره جانش بنوشد و مثل باقی شکارهایش رها کند تا بمیرد ولی فلز سرد و سوزنده ای به لب پایینش خورد و تلخی مزه اش را حتی نچشیده حس کرد. نقره؟ زنجیر نقره؟ لحظه ای فقط سرش را عقب برد...