🌈راوی🌈
بوسید و بوسید.
نوک سینه هاش رو میون لباش و دندون هاش فشرد.
گوشتی و سفید بود و طعم نابی داشت!
هر دو تا پسرکش خوش طعم و خواستنی بودن!چی فکر میکرد و چیشد!
رادینش رو به عنوان اسلیو وارد خونه اش کرد و شد پسرکش!
نکیساش رو به عنوان پسری که از پدرش خریده شده بود وارد خونه کرد و شد پسرکش!
هر دوشون شدن معشوقه و عزیز ترین دارایی زندگیش!بوسه هاش به روی نافش رسید که بدنش بیشتر بیقراری نشون داد و منقبض شد.
خندید و به سمت پایین تنه اش رفت.
عضوش رو پمپ کرد و سر کلاهکش رو بوسید.
وقتی میون لباش گرفتش باسنش رو از روی زمین بلند کرد و باعث شد تا نصفش وارد حفره ی دهنش بشه.
خندید به کم طاقتی پسرکش.
تا ته وارد دهنش کرد و مکید.
ناله ی بلندی کرد که با فرو رفتن دو تا از انگشت های کوهیار توی دهنش خفه شد!عوضش رو توی دهنش پمپاژ میکرد و انگشتش توسط رادین مکیده میشد.
وقتی به خوبی خیس شد از دهنش درآورد به سمت سوراخش برد.
با فشار کوچیکی واردش کرد.
پسرک خواست تکونی بخوره که روش خیمه زد و لباش رو میون دندون هاش گرفت و تا ته واردش کرد.
میون بوسه اش نالید.
از دردو از لذته برخورد به نقطه ی حساسش!
اولش میخواست نرم پیش بره اما ناله هایی که از میون لبای یکس از زیباسی های زندگیش خارج میشد بی طاقتش کرد و رون هاش رو گرفت و بالا داد و عضوش رو روی ورودیش مالید.
پسرک توی خودش پیچید و نق زد.
با فشاری سرش رو وارد کرد.
پسرک سرش رو به عقب برد و جشاش سیاهی رفت از فشار یهویی که به دیواره ی ورودیش وارد شد.
با تلمبه ای تا برخوردش به نقطه ی حساس پیش رفت و جیغ پسرک رو درآورد!لباش رو به بازی گرفت و کوبید و کوبید!
صدا های نا مفهومی از ناله هاش میون بوسه ها و مکیدن های لباش ایجاد میشد!
بدون بیرون کشیدنش ازش برگردوندش و ضربات عمیقی رو توش وارد کرد.
از پشت گردن و سر شونه اش رو بوسید و مکید و گاز زد.
رادین از روی شهوت و لذتی که میبرد درد رو فراموش کرد و دست مردونه ی کوهیار رو گرفت و سمت لباش برد و دو تا از انگشت هاش رو وارد دهنش کرد.
کوهیار خندید و دم گوشش لب زد:
پسرک خوردن و مکیدن رو خیلی دوست داره؟!رادین با ناز کمی برگشت و همونجوری که از شدت داغی گونه هاش گل انداخته بود و چشاش خمار و سرخ بود و لباش از بوسه های وحشیانه باد کرده بود و کبود لب زد:
میخوام...میخوام اونجات رو بخورم ددی جونم...آههه...کوهیار خندید و سیلی به باسن برجسته و تو پر و خوش فرمش زد و ازش بیرون کشید و از مو هاش چنگی گرفت و برگردوندش و روی شکم خوابوندش و عضوش رو نزدیک لباش برد که رادین با اشتیاق انگشت هاش رو دورش پیچید و وارد دهنش کرد و مکید و بوسید و زبون زد!