🌈راوی🌈نکیسا زیرش بود و میون بوسه هاش بیقرار ناله میکرد.
وقتی انگشتش رو رفته رفته واردش کرد سرش رو کمی عقب کشید و چشای خمارش رو بهش داد و با ناز لب زد:
آروم...دردم نیاد...اگه دردم بیاد باهات قهر میکنم!کوهیار لبخندی با اطمینان به پسرکش زد و روی لبای نیمه بازش رو بوسید و لب زد:
اولش مگه قرار تنبیهت کنم که میترسی...دومش تو غلط کردی بخوای با ددی قهر کنی ووروجک!میون حرفش سرش رو توی گرپنش فرو برد و عین ببر گرسنه ای ازش گازی گرفت که نکیسا نالید و خندید!
وقتی کوهیار میون پاهاش نشست و عضو سخت شده اش رو با روان کننده ای مالید.
رادین مشغول بوسیدن لبای نکیسا شد و وقتی کوهیار سر عضوش رو آروم وارد سوراخ پسرک کرد رادین از دو طرف صورت نکیسا گرفت و بوسه هاشون رو شدت داد تا درد ورودش رو با لذت بوسه کمتر کنه!نکیسا غرق بوسه های رادین و همینطورم لذتی که اولش با درد و بعد با برخورد به نقطه ی حساسش شروع شد!
کوبار رفته رفته سرعت ضربه هاش رو بالا میبرد.
نکیسا مست و خمار مینالید و آه میکشید.
پوست سفید و بی رنگ و لطیفش سرخ و گرم شده بود و میون عرق هایی که از بدنش چکه میکرد میدرخشید.
رادین جای جای بدنش رو بوسه ای کاشت و سمت لب های کوهیار رفت.وقتی بیحالی نکیساش رو دید آروم ازش بیرون کشید و نرم روی لباش رو بوسید و رادینی که منتظر لذت بود رو با آغوش باز پذیرفت و با خشونتی خواستنی روی تخت کوبیدش.
رادین خندید و میون خنده اش دخول کرد و ناله ی بلندش رو درآورد.
امونی نداد و سرعت بخشید کمر زدنش رو!سینه ی سفید و نیپل صورتی رنگ نکیسا رو وارد دهنش کرد و میون ناله های پر لذتش بلعید و مکید و بوسید!
کوهیار با ضربه ای عمیق و با ناله ای مردونه و از ته حلقش توی رادین خالی کرد و روی جسم نیمه عضلانیش فرود اومد.
پسرک لبخندی با عشق زد که روی مو هاش رو بوسید و سریع روی لبای نکیسا رو هم بوسید که پسرک ناز و پر از حساسیتش رو نرنجونه و روی تخت دراز کشید و دمی عمیق گرفت و بازدمی آروم رو فوت کرد و لب زد:
خیلی عالی بود عزیزای دلم!نکیسا سریع توی بغلش رفت و سرش رو روی سینه اش گذاشت و که کوهیار روی مو هاش رو نوازش کرد و بوسید.
رادین هم سر روی عضلات شکمش گذاشت و گاز ریزی از یکی از اون مربع های سخت گرفت که کوهیار خندید و از مو های سرش کمی کشید و زمزمه کرد:
توله سگ!رادین با شیطنت خندید و روی رد دندون هاش رو بوسید.
هر سه غرق در خوابی پر از عشق شدن!