🐨رادین🐨
وقتی چند ضربه ی محکم با دست های بزرگ و مردونه اش نشست روی باسنمون نکیسا دیگه هق هق هاش بلند شده بود اما من سعی میکردم بغضم رو مهار کنم!
بالاخره دست از زدن کشید و از گردنم گرفت و بلندم کرد و لبام رو میون دندون هاش گرفت و عمیق گزید.
صورتم از درد جمع شد اما وقتی روی لبام رو بوسید یهو خمار بوسه اش شدم.
عقب کشید و به چشای خمارم خیره شد و با پوزخندی سیلی به نرم به صورتم زد و گفت:
نوچ نوچ نوچ توله ی حشری من دلش میخواد سوراخش رو پر کنم؟!آخر حرفش عضوم رو میون انگشت هاش فشرد.
حتی نفهمیدم کی دستش رو گذاشت اونجام!
آهی کشیدم که سیلی به باسنم زد و نوک سینه اش رو میون دو انگشت فشرد که پیشونیم رو به سینه اش چسبوندم و نالیدم و لب زدم:
آههه...خواهش میکنم...اوممم...انگشت هاش رو از دور عضوم شول کرد و نرم مالید و نوازش کرد از مو هام گرفت و سرم رو سمت عضوش برد و از چونه ام گرفت و سرم رو بالا آورد و با لبخند کجی لب زد:
راضیم کن تا بهت بدمش پسرکم!لبخندی شیطون بهش زدم و دستم رو سمت عضو کلفت و نیمه شق کرده اش بردم و انگشت هام رو دورش قفل کردم و بعد چند باز پمپاژ سرش رو بوسیدم که سرش رو عقب برد و چشاش رو بست.
آروم خندیدم که خم شد و دستش روی باشنم نشست و باز سیلی زد و گفت:
زود باش توله ی شیطون!چشمی زمزمه کردم و نصف عضوش رو وارد دهنم کردم که آهی کشید و خودش رو توم تکون داد.
از دست نکیسایی که گریه میکرد گرفت و توی بغلش گرفت و دم گوشش لب زد:
تنبیه میشی تا یاد بگیری کار بد نکنی پسرکم...حالا بگو ببینم نمیخوای با ددی و داداشت خوش بگذرونی؟!وقتی توی بوسه باهاش همکاری کرد متوجه ی تشنگی نکیسا هم شدم.
خیلی وقت بود که بخاطر حال بدش باهامون رابطه نداشت.وقتی عضوش رو از دهنم بیرون کشید و نکیسا رو روی تخت خوابوند سمت لبلی عسلیش رفتم.
میون لبام کشیدمشون و جوییدمشون و بوسیدم.
کوهیار کنار دراز کشید و از پشت بغلش کرد و روی گردنش رو بوسه بارون کرد و بعد گرفتن بوسه ای از هر دومون روی باسنم رو نوازش کرد و دستش سمت باسن نکیسا خزید و وقتی میون پاهاش و روی عضوش نوازش وار حرکت کرد صدای ناله های با لذت و نازش رو درآورد.
