دو قلوهای کیم کنار هم روی صندلی های دفتر مدیر نشسته بودن در حالی که چند صندلی اون طرف ترشون دو پسر همکلاسیشون با لبِ پاره شده و گونهی کبود، مثل اونها نشسته بودن و زیر نگاه مدیر مدرسه سر پایین انداخته بودن.وضعیت تهیان و مینیان هم بهتر نبود؛ خراشی نیمه عمیق روی گونهی تهیان بود و زیر چشم مینیان هم رو به کبودی میرفت.
زن آلفا نگاهش رو بین چهار پسره ۱۴ سالهی رو به روش گردوند.
اون نوجوون های سرکش حتی سعی نمیکردن توی رایحه هاشون کمی احساس ندامتِ تقلبی اضافه کنن!*خیلی خب پسرا، بهم بگید که برای چی معلم ورزش باید شما چهار تا رو در حال زد و خورد اون هم توی حیاط پشتی پیدا کنه؟
هیچ کدوم هیچ چیز نگفتن. مدیر نگاهی به مردی که کنار میزش ایستاده بود کرد شاید جوابی بگیره، اما معلم ورزش فقط شونه بالا انداخت.
*خودتون جواب نمیدید پس، چطوره از شما ها شروع کنیم دوقلوها؟
زن وقتی دید مینیان سر بالا آورد و برای چند ثانیه نگاهش کرد ابرویی بالا انداخت. اما سکوت دوبارهی پسر فقط گیج ترش کرد.
*نمیخواید چیزی بگید؟ پس-
°لی هوان یه عوضیعه، خانم جانگ.
تهیان وسط حرف مدیر پرید و بدون اینکه سر بالا بیاره غرید.
بوی آلبالوی رو به بلوغ و ترشش برای لحظهای همه رو به غیر از برادرش شگفت زده کرد.از طرفی هوان فقط دندون غروچه کرد و بوی نارنگیش رو رها کرد.
مدیر جانگ ناله ای کرد. از پشت میزش بلند شد و پنجره رو باز کرد. از همهی بچه های رو به بلوغ و رایحه هاشون داشت متنفر میشد!
*چرا فقط یکیتون درست نمیگه چه اتفاقی افتاده؟ کیم مین یان؟
زن وقتی دید قُل دیگه یکم بیقراری میکنه مخاطب قرارش داد.
مین یان هم انگار منتظر همین بود تا شروع به حرف زدن بکنه:•خانم جانگ...هیچی تقصیر ما نبود،لی هوان و دنیل یه سری چرت و پرت گفتن پس ما هم فقط چیزی که حقشون بود رو بهشون نشون دادیم.
زن مدیر خواست چیزی بگه که...
^چی!؟ توی عوضی داشتی دندون های من رو خورد میکردی!
•حالا که کاملا سالمی! البته باید بدتر میزدم توی اون دهن بی مصرفت!
^چه زری زدی!؟
اینبار تهیان با خشم جواب پسره مو نارنجی رو داد:
°فقط یه بار دیگه اون دهن کثیفتو باز کن و راجب پدر های من نظر بده تا این دفعه خودم...
×پسرا کافیه!
معلم ورزش فریاد زد و بلاخره اون چهار تا پسر رو ساکت کرد.
YOU ARE READING
𝗔𝗹𝗽𝗵𝗮 𝗼𝗿 𝗼𝗺𝗲𝗴𝗮؟
Hayran Kurguاخطار: ما هیچ مسئولیتی در قبال اکلیل هایی که قراره ازتون بپاچه قبول نمیکنیم :)))🌈 "سیزده سال اول زندگیم به این فکر میکردم که قرار یه آلفا باشم؛ ولی خب این دنیا همیشه خواسته های منو به تخمش گرفته. و از اونجایی که کارما در برابر من تبدیل میشه به ماد...