Part 5:ممنون

2.1K 459 24
                                    

دقيقا يك ربع بود كه داشتن هم ديگه رو ميبوسيدن،فقط گاهی در حد يه نفس كوتاه گرفتن از هم جدا ميشدن.
بلاخره جيمين سرشو عقب كشيد:
+بسه !
تهيونگ سرشو توی گردن جيمين كرد و نفس كشيد.
مسخره بود اگه دلش ميخواست اين عطر شيرين رو تا ابد بو بكشه؟

تهيونگ خودشم نميدونست چيكار داره ميكنه،اون فقط از غريزش پيروی میكرد.
خط بوسه های خيسشو از فك تا ترقوه جيمين میكشيد،اون وسط چند تا كبودی جديد هم روی گردن امگا كاشت.
جيمين به موهای پسر بزرگتر چنگ ميزد و خيلی آروم و شيرين ناله ميكرد.
با هر ناله جيمين اتاق از بوی لوندر و خاك بارون خورده پر ميشد.
+ته..تهيونگ
جيمين منقطع ناليد.
تهيونگ ناگهانی بلند شد و پيراهن خودش و بليز پسر رو در آورد.

اون بدن سفيد و ظريف،اون خطوط ظريف پَك ها،نوك سينه های برجسته شده از تحريك..
خيلی خجالت آور بود، ولی‌تهيونگ همين كه صحنه مقابلش رو ديد توی شلوارش بدون هيچ لمسی
ارضا شد!

جيمين كه ديد تهيونگ ادامه نميده نيم خيز شد؛درست همون لحظه متوجه لكه بزرگی جلوی شلوار پسر شد.
اون لكه  اونقدر بزرگ بود كه برای پريكام نباشه.
پس...
تهيونگ كام شده بود؟!
اما اون كه هنوز حتی  لمسش نكرده بود!
+تو...باكره ای؟
تهيونگ گيج پلك زد:
-چي؟
+برام مهم نيست الفایی يا امگا! تا حالا با كسی خوابيدی؟
تهيونگ لبشو گاز گرفت و به گوشه اتاق نگاه كرد.خيلی خجالت آور بود كه با 25 سال سن باكره بود نه؟
+پس درست حدس زدم.
جيمين گفت و يهو به سمت تهيونگ هجوم برد.
پسر رو روی تخت خوابوند و خودش هم روش نشست.
-چی..چيكار ميكنی؟
+ببين آقای مجهول الهويت،از اونجایی كه انگار قصد نداری اون ديكتو بهم بدی،چه طوره خودم ازت بگيرمش هوم؟

پسر به امگایی رو ديكش نشسته بود و بوت نرمشو خيلی آروم ولی محكم تكون ميداد نگاه كرد.
دوباره سخت شدن ديكشو حس ميكرد،از طرفی اين نگاه خمار و عرقی كه از شقيقه جيمين ميريخت  خيلی سكسی بود!
كي بود كه مقاومت كنه؟

جيمين دست برد سمت كمربند تهيونگ بازش كرد و شلوار رو از پای پسر درآورد.
بعد هم شلوار خودشو در آورد و دوباره  سمت تهيونگ رفت و به اون حجم برجسته ای كه از زير باكسر مشكی پسر معلوم بود نگاه كرد و زبونش رو روی لب هاش كشيد.

+كه گفتی امگایی!؟
باكسره تهيونگ رو در آورد و با دست شروع  كرد به هندجاب دادن به تهيونگ.صدای ناله تهيونگ بلند شد.
امگا سرشو جلو برد و بوسه به كلاهك ديك پسر زد و كم كم  اونو وارد دهنش كرد.
تهيونگ دلش میخواست جيغ بزنه، محض رضای فاك، همه اينا برای پسری كه همه نيازشو با خود ارضایی رفع ميكرد زيادی بود!

جيمين اونقدر به بلوجابش ادامه داد تا زمانی كه تهيونگ تو دهنش به كام رسيد.
برای بار دوم

جيمين يه كم از كامو قورت داد و بقيشو  دوباره رو ديك تهيونگ ريخت.
باز هم شروع كرد به هند جاب دادن.
+؟ميگی امگایی ولی اين هيولا رو توی شلوارت داری.
جيمين با پوزخند پرسيد.

تازه بخش اصلی ماجرا مونده بود.

بعد از اين كه از هارد شدن پسر مطمئن شد ،باكسره خودشو كه خيس اسليك شده بود در آورد.
ديك تهيونگ رو گرفت ، سرشو روی سوراخش تنظيم كرد و آروم آروم روش نشست.
ناله ها و فرمون های هر دو پسر اتاق رو پر كرده بود.
+آه..سايزت.. خيلی خوبه!
جيمين همين طور كه با قيافه ای كه درد رو نشون ميداد لب زد.
تهيونگ رسما لال شده بود فق هر پنج ثانيه يه ناله از بين لب هاش بيرون می اومد،اين حس جديدی كه داشت تجربه ميكرد خيلی بهتر از اون چيزی بود كه فكرشو ميكرد.
حتی يه جایی از قلبش خوش حال بود كه اين حسو با اين پسر داره تجربه ميكنه.
حركات جيمين تند شده بود،تهيونگ ناخداگاه دستاشو دور كمر پسر انداخت و حركاتشو توی اون سوراخ خيس و داغ  سريع تر كرد.
دست چپشو از كمر تا گردن جيمين كشيد و سره امگا رو پايين آورد تا ببوستش.

درست وسط بوسه خيسشون بود كه تهيونگ به كام رسيد.
درست توی جيمين
برای بار سوم

جيمين هم روي شكم تهيونگ ارضا شد.
جفتشون خسته و داغون بودن،جيمين سرشو روی سينه تهيونگ گذاشت .هر دوشون نفس نفس ميزدن.
جيمين قبل از اينكه خوابش ببره فقط يه جمله شنيد:
-ممنونم

.

.

.

.

.

.

سلام :)
همتون خوبين كفشدوزك های من؟🐞
ميخواستم ديشب آپ كنم ولی فيلتر شكنم وصل نميشد:(
ووت و نظر يادتون نره چينگوليا😍

دوستای ويمين شيپرتونم تگ كنيد 💜

راستی فك كنم با اين وضع فيك Diary of Jeon Jungkook رو مجبور شم كلا متوقف كنم.

بريد اونم بخونيد،بهم بگيد خوبه ادامه بدم يا اگه خوب نيست بگيد چه فيكی با چه كاپل و ژانری بنويسم جاش

بومی دوستون داره 😻

پ.ن:اسمات نوشتنم افتضاحه.به بزرگی خودتون ببخشيد :(

‪𝗔𝗹𝗽𝗵𝗮 𝗼𝗿 𝗼𝗺𝗲𝗴𝗮؟Where stories live. Discover now