پارت 13

3.1K 708 176
                                    


اول وت بده بچه
کامنت هم یادت نره بزاری!
آفرین حالا برو بخون..


_____________________

_ کیم تهیونگگگگگگگگگ! این گوه هایی که ته ماهیتابه چسبیده چیههههههه!

با صدای تهیونگ همه حواسشون رو به اشپزخونه و دود سیاهی که ازش بیرون میومد دادن و به تهیونگ مو آبی جیغ کشان با حوله ی کوتاهش نگاه کردن که سمت در میدوید!

_جین هیونگگگگگگ! ببخشیدددد اصلا حواسم به سیب زمینی ها نبود!

جین ماهیتابه رو توی سینک گذاشت و شیر آب رو همزمان با پنجره رو باز کرد و هود رو روشن کرد : این چه سر و وضعیه!

تهیونگ همونطور که با سینی دود رو به بیرون هدایت می‌کرد گفت : سانی رو برده بودم حموم.

جونگ کوک با استرس وارد آشپزخونه شد و گفت : سانی رو بردی حموم؟

_ آره.

_ الان کجاست؟

_حموم دیگه! گذاشتمش توی وان تا آب...

به اینجا که رسید دوباره جیغ کشید و سمت حموم دویید که توی راه حوله ش به دستگیره ی در گیر کرد و زرتی افتاد!

اما از اونجایی که فعلا پسر عزیزش مهم تر بود بدون اهمیت بهش، کون لخت تا حموم طبقه ی دوم دویید و جیغ کشید : سانی عزیزمممم! دارم میام نجاتت بدمممممم!

جونگ کوک آهی از سر تاسف کشید و جیمین با خنده سرشو داخل آورد و گفت : هی کلوچه! ما پاییز اینجا دوربین وصل کردیم! اگه میخوای فیلم شوهرت که کون لخت داره مثل پنگوئن میدوئه توی گروهمون پین نشه 200 بزن به حسابم!

جونگ کوک :من میدونم با تو یکی چیکار کنم فقط صبر کن آقای کیم جیمین!

همین لحظه ها بود که هوسوک با یه جعبه شیرینی سر و کلش پیدا شد و با خوشحالی داد زد : فروختمششش!

جین :مغزتو؟!

جونگ کوک : فکر نمیکردم براش خریدار پیدا بشه!

جین : آره والا. اصلا باید به عنوان آکبند ترین مغز دنیا میزاشتن تو موزه!

جونگ کوک : کنار مغز انیشتین! کسی که از 7 درصد مغزش استفاده کرد و کسی که نتونست هیچ وقت از مغزش استفاده کنه!

جین : بی استفاده ترین مغز جهان!

جونگ کوک : زیرشم کپشن میزدن وقتی دعای خیر پدر و مادر پشت سرته!

جین : چه ربطی داشت!

جونگ کوک : نمیدونم فقط جالب میشد!

هوسوک پوکر به اونا نگاه کرد و گفت : تموم شد؟

جیمین : خیلی تاثیر گذار بود... حالا چیو فروختی؟

هوسوک : شرکتم رو!

📜Condition / شرط📜Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ