پارت 24

3.5K 673 415
                                    


گاهی وقت ها توی زندگیمون، خودمون هم نمی‌فهمیم داریم چه غلطی میکنیم!

اونجایی که از عالم و آدم و حتی خودت عصبانی و شاکی ای و چجوری میخوای خالیش کنی؟

خب برای اعضای خانواده ی کیم این خالی کردن روش های متفاوتی داشت.

برای مثال جیمین ترجیح میداد ساکت و گوشه گیر بشه و خودشو با افکار سرزنش گرش خفه کنه!
تا کی؟ تا وقتی که توی دادگاه ذهنش به اندازه ی کافی به خاطر کارایی که کرده بود تنبیه بشه و درس عبرت بشه براش.

اما درس عبرت برای وقتاییه که آدم یه کاری رو با اراده ی خودش انجام میده و وقتی یه گندی بالا میاد، تصمیم میگیره که انجامش نده.
جیمین که با اراده ی خودش اون کارا رو نکرده بود.. پس چی؟
اما گوش اون بدهکار نبود و اصرار خاصی داشت که توی این دادگاه مث وکیل های امبر هرد حتی شده با دروغ پیش بره تا خودشو به روشی سرزنش کنه!

یکم پیچیده شد نه؟
افکار آدما همیشه همینه.
موندم چجوری با وجود بلای آسمونی ای به اسم عقل و منطق، این همه نسل پیش اومدیم و همچنان زندگی می‌کنیم!

اگه جیمین یه انسان اولیه بود صد در صد خودش رو به خاطر فکر کردن بیش از حد میکشت تا این نسل مسخره ی انسان ها ادامه پیدا نکنه!

این چه افکار مضخرفیه آخه.. اونم وسط بازی در حالی که فقط یکم مونده که کامل لخت بشه!

جونگ کوک با انرژی و صدای بلند گفت : یونگی و جیمین!

خب عالی شد! حالا اون کاملا لخت بود و هنوز داشت به انسان های اولیه فکر می‌کرد!

و اما برگردیم سر موضوع اصلی.
مکنه ی گروه چجوری حرص خودش رو خالی می‌کرد؟ اینطور که معلومه روش همیشگیش یعنی عصبانی شدن، داد زدن و سرزنش کردن بقیه، حالا با وجود موهای قرمزی که گاه و بی گاه برق می‌زدند از نظر منطقش کار کاملا درست و به جایی بود!

پس تمام انرژی ای که داشت رو با داد زدن سر تهیونگی که سعی داشت دیک شوهرش رو بپوشونه خالی می‌کرد!

و تهیونگ در این باره ساکت میموند؟
البته که نه.

تهیونگ هم روش جدیدی برای خالی کردن حرصش داشت.
حساسیت های بی جا و گیر دادن های بیخودی! 

هر چی تهیونگ بیشتر حسادت می‌کرد و موهای سبز رنگش بیشتر می‌درخشید، جونگ کوک هم بیشتر داد و بیداد می‌کرد و موهای قرمزش شبیه مهتابی نیم سوز میشد!

هر چی اون دو تا شوهر خروس جنگی بیشتر دعوا میکردن، هوسوک با اشتیاق بیشتری اسنک ها رو توی دهنش میچپوند و انگار که به نمایش تئاتر طنز اومده باشه، هر هر می‌خندید!

یونگی نگاهی به بسته های اسنکی که روی زمین بود انداخت و گفت : چند تا بسته رو تا الان خوردی؟ حقه که موهات نارنجی شده! گناه شکم پرستی بیشتر از هر چیزی بهت میاد.

📜Condition / شرط📜Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin