پارت 2

4.2K 824 377
                                    


کوک : تهیونگگگگ!

تهیونگ خندید: بله بله قبول میکنم اصن مگه میشه قبول نکنم بابا یه ماهه دارم واسه این مراسم...

کوک دست تهیونگ رو محکم فشار داد که اخش در اومد : آخ آخ آخ باشه غلط کردم!

پدر روحانی : پوفففف! شما رو شوهر و شو... اممم... شما رو همسر اعلام می‌کنم!

تهکوک همدیگه رو آروم بوسیدن و صدای ذوق زده ی کسایی که اونجا بودن بلند شد.

جیمین نگاهی به کسایی که اونجا بودن انداخت و لحظه ای فکر کرد که چهره ی آشنایی رو دیده اما بعد که دنبالش گشت و چیزی ندید حدس زد فقط خیالاتی شده.

با رفتن مهمون ها به پیست رقص، جیمین به نامجین گفت : شما چرا نمیرقصین؟ امشب خیلی مشکوک شدین! اصلا ندیدم چندش بازی در بیارین و قربون صدقه ی همدیگه برین! دعوا کردین؟

نامجون : نه بابا دعوا چیه! فقط هر دو خسته ایم. دیشب تا دیروقت تو شرکت بودیم.

جیمین آهانی گفت و با هوسوک روی سن رقص ایستادن.

دی جی برای شروع آهنگ آرومی زده بود و همه ی کفتر های دلخسته تو بغل هم ریده بودن.... نه ببخشید تو بغل هم لم داده بودن و میرقصیدن.

هوسوک ماهرانه دستشو پشت کمر جیمین قفل کرد و اون رو به خودش نزدیک کرد. جیمین هم لبخند محوی رو لباش نشست و سرشو نزدیک شونه ی هوسوک برد و زمزمه کرد : خیلی بد نیست. تا اینجا که آبرومون نرفته.

هوسوک : اوهوم. به جز کیک شبیه کیر و لباس زرد داماد و دیر رسیدنشون و مسخره بازی های تهیونگ تو جدی ترین موقعیت زندگیش، تقریبا همه چی خوبه!

هر دو سریع چرخیدن و جیمین روی بازوی هوسوک تکیه کرد و پاهاش رو با ریتم ملایم آهنگ تکون میداد.

جیمین : بیا خیلی به ایناش فکر نکنیم. امشب یکی از مهم ترین  شب های زندگی اون دوتاست. و البته که یکی از مهم ترین شب های زندگی منم هست.

هوسوک آروم لب هاش رو نزدیک لب های سرخ و برجسته ی جیمین برد و آماده ی چشیدنشون بود : برای منم شب خیلی مهمیه. هر چی نباشه، ما شیش تا، یه خانواده ایم.

جیمین هومی کشید. نفس های گرم هوسوک رو روی گونش حس می‌کرد.

هر دو آروم لب هاشون رو نزدیک و نزدیک تر بردن و آماده ی لمس گرم همدیگه بودن که همون لحظه آهنگ قطع شد و صدای تهیونگ اومد که میکروفون رو گرفته بود دستش :

123.123 امتحان میکنیم. 123 امتحان میکنیم. 123 امتحان میکنیم.

بعد خودش خندید و گفت : عه آره فقط یه بار امتحانش میکنن! خب حالا بیخیالش. واو صدام اکو میشه!

و بعد لبش رو جمع کرد و گفت : اکو کو کو..
جونگ کوکی کوکی کوکی!
سوراخ راخ راخ!
شیرموز موز موز!
شایعه یعه یعه!
حالا همه
صلوات وات وات!

📜Condition / شرط📜Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz