🔴A🔴

2.9K 434 425
                                    


_ نویسنده وارد اتاق میشه و خودکارشو با تهدید جلوی بقیه میگیره : اولا سلام. دوما لطفا آدم باشین میخوام شروع کنم.. سوما هر کی اعتراض کنه میتونم بدمش دست جونگین عزیزم.. شما ک اینو نمیخواین ن؟

_ اعضا سرشون رو به نشونه ی منفی تکون میدن.

نویسنده : خوبه.

_ دوربین روشن میشه و روی کورال زوم میشه.

نویسنده : سلام و وقت بخیر! در خدمت شما هستیم با این قسمت از ویژه برنامه ی مصاحبه با کارکتر های عزیز. خب بچه ها حالتون چطوره؟

_ اعضا دست تکون میدن

جیمین : خوبیم! تقریبا.. تو چطوری؟

کورال : منم خوبم بد نیستم. یکم سرم شلوغه. خب بریم مصاحبه رو شروع کنیم؟

_ گلوش رو صاف میکنه : یونگی شی اول نوبت توعه. حالت چطوره؟

یونگی : خستم. خوابم میاد.و هورنی شدم.

نویسنده : پس خوبی.
سوال اول که خیلیا پرسیدن و به طور خلاصه بخوام بگم، نظرت با تریسام چیه عزیزم؟ دوست نداری جیمین رو به رابطتون اضافه کنی؟

_ جیمین آه میکشه.

یونگی : خب من برای هوسوک حاضر بودم هر کاری بکنم. از لحاظ احساس همتون میدونین که من عاشق هوسوک ام اما اگه اون میخواست به جیمین پیشنهاد میدادم.

جیمین : هیی! این حرفت حس بدی بهم داد!

نویسنده : خیله خب.. جدا از توجیح هات، واقعا فک میکنی با تجاوز به هوپی کار درستی کردی؟

یونگی : من واقعا بابتش متاسفم. من ازش خوشم میومد اما واقعا یه عوضی بودم که هیچی درباره ی احساسات نمی‌دونست و حقیقتش اوایل اصلا اهمیت نمی‌دادم. فک نمیکردم انقدر زود عاشق آقای منحرف بشم!

نویسنده اشک های خیالی اش را پاک می‌کند : عاح خیلی قشنگ بود.. اهم.. خب.. چرا نمیخوای روی حمایت گر و مهربونت رو به بقیه نشون بدی؟

_ یونگی نگاهی به اعضا می‌کند : درسته من میتونم مهربون باشم اما فک نکنم دلم بخواد چنین شخصیتی داشته باشم! بد بوی بودن رو ترجیح میدم.

_ هوسوک بازوی یونگی رو میگیره : تو بد بوی منی!

_نویسنده عوق میزنه و سعی میکنه حالش بد نشه از این همه احساس سینگلی بین بقیه.
به دفترچش نگاه میکنه : خب.. یکی گفته بود که.. عام از اونجایی ک من نتونستم متنو کپی کنم و خیلی سخته ک همشو بنویسم خلاصه میکنم. در مورد رابطه شما با جیمین، یونگی شی به نظرت نمیتونی یه تریسام رو هندل کنی و.. وایسا ببینم

_نویسنده بقیه ی متن رو میخونه و رو به دوربین : خب ببین عزیزم درسته که جیمین بهش حال خوب داد اما عشق انتخابی نیست ک بگی مثلا این یکیو بیشتر دوست دارم چون پیشش خوشحال بودم.

📜Condition / شرط📜Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon