وارد بیمارستان شدم دیدم همه جلوی در دستشویی جمع شدن رفتم طرفشون
_اینجا چخبره چی شده؟
مینسو:مریضی که پروندش دست تو بوده خودشو توی دستشویی زندانی کرده
یهو صدای شکستن اومد همه رو از جا پروند چند مین صدای شکستن ها ادامه داشت و یهو صدا ها قطع شد نگهبان ها در رو به هر زحمتی بود شکوندن و وارد شدم
اوه فاکککک لعنتی رگ گردنشو زده بود و همه جا رو خون گرفته بود فاک بهت رومو برگردندم و از دستشویی اومدم بیرون بار اولی نبود این چیزارو میدیدم اما دیدن لین چیزا باعث میشد عصبانی بشم اونا که تقصیری نداشتن از وقتی به دنیا اومده بودن این مشکل رو داشتن از بغل اتاق ها رد میشدم که صدای اهنگ خوندن یه دختر منو سر جام متوقف کرد چه صدای قشنگی داشت
اروم در اتاق رو باز کردم پشت به من بود چه کوچیک بود مگه چند سالشه لازم شد پرونده این دختر رو بخونم بزار شماره اتاقش رو ببینم 14 اوکیه
به اتاق بایگانی رفتم و بین پرونده ها گشتم اهااا پیداش کردم خوببب بزارم ببینم اسمششش مین روکسانا چه اسم کیوتی خوببب حالا متولد چنده؟واتتت متولد ۲۰۰۹ هست یعنیی میشه۱۹ سالش واقعا بچه هست مشکلش همم
اوه اون اختلال Self-harm (خود آسیبی)نوع 3 رو داشت یعنی مرحله اخر و خطر ناک این بیماری اون به کسی آسیب نمیزد و واسه کسی خطر نداشت این بیماری خیلی زیاد نبود و حتی ارثی هم نبوده و در اثر قشار عصبی تنهایی افسردگی و طرد شدن و تحقیر شدن از طرف بقیه این بیماری و میسازه و باعث میشه این ها این کار رو کنن تا یه جورایی خودشون رو تنبیه کنن
توی هستوریش نگاه کردم وببینم چی شد که این اتفاق ها براش افتاده با توجه به گفته های یکی از بستگانش مادرش مرده و از طرف پدر و خواهر بزرگش طرد شده چون توی 12 سالگی بهش تجاوز شده
این چیزا ها میشه بیماریش رو تشدید کنه ولی دلیل اصلیش این نیس و کسی که این هارو گفته اصل قضیه رو یا نمیدونسته یا نگفته دلم خواست پروندش رو به عهده بگیرم و به سمت اتاق مدیر رفتم.....🤍🤍🤍🤍🤍🤍
ووت و فالوووو فراموش نشه سویتیها 😍🥰
خیلی خوشحال میشم نظراتتون هم بنویسید 🫂🥺