17

806 62 0
                                    

روکسان

امروز ساعت 10 صبح وقت مصاحبه کاری داشتم از حمام اومدم بیرون همون‌طور که حوله دورم بود دنبال لباس میگشتم که یکی از لباس های مامان رو دیدم فکر کنم بد نباشه اینو بپوشم اره خوبه

موهام رو خشک کردم و باز گذاشتم یه بالم لب زدم و لباس رو پوشیدم کیفم و مدارک هارو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون دیدم کوک غرق فکر کردن هست و به روبه روش خیره شده گلوم رو صاف کردم

К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.

موهام رو خشک کردم و باز گذاشتم یه بالم لب زدم و لباس رو پوشیدم کیفم و مدارک هارو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون دیدم کوک غرق فکر کردن هست و به روبه روش خیره شده گلوم رو صاف کردم

+سلام کوک

سرش رو تکون داد و از فکر در اومد بهم نگاه کرد

_اوه سلام روکسی جایی میری

+اره یه سر میرم کتابخونه و چند جا دیگه فکر کردم رفتی سرکار

_اوه نه امروز یه جلسه مهم داشتم و دارم میرم اونجا وقت آزاد دارم می خوای برسونمت

+نه ممنون می خوام یکم قدم بزنم

_هرجور راحتی راستی روکسی

+اهوم؟!

_این گوشی واسه تو بگیرش بهش احتیاج داری شماره من هم توش سیو شده

+وای مرسی کوک
از هیجان پریدم بغلشو اون روی موهامو بوسید از خجالت ازش دور شدم و سریع از خونه زدم بیرون اون واقعا یه مرد عالی بود از همه لحاظ و جدیدا وقتی پیششم یا میبینمش توی دلم یه حس هایی به وجود میاد و اصلا معنیشون رو نمیفهمم دستمو واسه تاکسی بلند کردم و سوار ماشین شدم ....

جلوی شرکت بزرگ نگهه داشت و کرایه رو دادم و پیاده شدم
به سمت آسانسور رفتم و دکمه رو زدم تا بیاد پایین وقتی سوار شدم یه نفر دیگه هم کنارم جا گرفت

&طبقه چند؟

+4لطفا

وقتی پیاده شدم در کمال تعجب اونم همراهم پیاده شد و با هم وارد شدیم منشی با دیدنش بلند شد و تعظیم کرد

&سلام رئیس کیم بفرمایید

اوه رئیس اینجا بود وای کاشکی بهش احتراک گذاشته بودم

یه نفس عمیق کشیدم و رفتم طرف منشی

+سلام مین روکسان هستم اومدم واسه مصاحبه اومدم

&سلام بفرمایید توی اتاق آخر راهرو جناب کیم بیان

توی اتاق نشستم ....

نامجون:

وارد اتاق مصاحبه شدم و روبه رو دختر نشستم مدارکش رو گذاشته بود روی میز برداشتم و خوندم

&خوب خانم‌مین روکسان متولد 2003؟! واسه این کار خیلی کوچیک نیستی؟

+من چند کلاس رو باهم خوندم و مدارک مترجمی ام هم توی پوشه هست

راست میگفت دختر باهوشی بود و چندین زبان بلد بود ولی سابقه کار نداشت بخاطر همین کنجکاو شدم سوال بعدیم رو هم بپرسم

&سابقه کار نداری چی شد که یهو نیاز به کار پیدا کردی

+به مدت نبودم و الا پیش یکی از دوستام زندگی میکنم و نمی خوام سر بار باشم بخاطر همین دنبال کار میگردم

فرم استخدام رو گذاشتم جلوم &این فرم رو پر کن

با خوشحالی شروع کرد به پر کردن در حالی که از اتاق بیرون میرفتم گفتم

کارت از فردا میشه هر روز ساعت 8 تا 12 ساعت کاریت هست و این رو هم یادت باشه که ممکنه همراه من یا تنها به سفر های کاری هم بری فهمیدی؟

+بله رئیس کیم خسته نباشید

در اتاق رو بستم و وارد اتاقم شدم

ووت و نظر فراموش نشه سویتی‌ها 😍🥰🫂

Psycho girlМесто, где живут истории. Откройте их для себя