3

1.5K 87 3
                                    

بعد از تموم کردن پرونده ها رفتم توی اتاق رختکن و لباسام عوض کردم به سمت خونه حرکت کردم یه دوش گرفتم و به سمت کلاب همیشگیمون رفتم

یادش بخیر کره که بودم هرشب به بهونه درس خوندن بجای خونه نامجون جیم میزدیم و میومدیم اینجا و تا خود صبح مست میکردیم

با توسری که خوردم از به جلو پرت شدم

جیمین:سلااامممم هرکول چطوری

جیهوپ با خنده اومد طرفمو به بازو هام اشاره کرد

جیهوپ:اووو پسر چه ساختیاااا

با پسرا دور میز نشستیم
و مشروب میخوردیم که دیدم یه دختر از دور درحالی که واسم دست تکون میداد میومد سمتم بهم که رسید تازه شناختمش لارا بود هم دانشگاهیم  بود

با پسرا دور میز نشستیم و مشروب میخوردیم که دیدم یه دختر از دور درحالی که واسم دست تکون میداد میومد سمتم بهم که رسید تازه شناختمش لارا بود هم دانشگاهیم  بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لارا:کوککییی چطوری دلم واست تنگ شده بود چه جذاب شدی

_سلام لارا مرسی توهم خیلی زیبا شدی

خودشو از گردنم اویزون کرد و با خنده مستانه گفت:اوه مرسی بیبی تو لطف داری

برگشتم سمت پسرا و دیدم هرکدومشون  سرشون به یه چیزی گرم بود لارا اروم روی پام نشست و دستشو دور گردنم حلقه کرد توی گوشم زمزمه کرد:کوکییی من به تازگی از یه رابطه سمی بیرون اومدم و و دنبال یکی هستم که مثل تو(دکمه لباسمو باز کرد)یه فاکر باشه

منظورشو گرفتم بدمم نمی اومد بعد یه مدت حال و هوام و عوض کنم و قصد اینکه بخوام باهاش قرار بزارم رو هم نداشتم پس بردمش توی یکی از اتاق های کلاب

و چند راند روش رفتم روی تخت خوابیده بود کتم رو برداشتم و بدون توجه به اون از کلاب زدم بیرون

و رفتم خونه.....

🤍🤍🤍🤍🤍🤍

ووت و فالوووو فراموش نشه سویتی‌ها 😍🥰

خیلی خوشحال میشم نظراتتون هم بنویسید 🫂🥺

Psycho girlWhere stories live. Discover now