**************************قسمت: بیست و سوم
دختر با بدنی که میلرزید وسایلِ تو دستش رو جابجا کرد و چشمهای وحشتزدش رو به عقب داد تا مطمئن بشه اون جاسوسِ تو خیالاتش با چاقو پشت سرش نمیاد.
آب دهنی قورت داد و سعی کرد کنترل انگشتهای یخ زده و لرزونش رو از دست نده.
می خواست...
با تمام وجودش می خواست بنگ مینفو بمیره و بخاطرش داشت از جونش هم میگذشت.
اون کثافت باید نابود می شد...
اون کسی که زندگی خیلیها مثل خانوادهی خودش رو نابود کرده بود...
بالاخره جلوی اتاقِ چان و فلیکس رسید و زبونی به لبهای خشکش زد.
از استرس یک روزِ کامل نخوابیده بود و بخاطر نخوردن هیچ وعدهی غذایی حالِ معدش اصلا خوب نبود.
بوی بدِ دهنش بیشتر به حالت تهوعی که داشت دامن میزد و فقط می خواست هر چی زودتر از شر اون سم خلاص بشه.
داشت برای فلیکس دردسر درست می کرد، اما مگه خودش اولین کسی نبود که ازش کمک خواسته بود؟!
خب اون هم بعد از یک سال فکر کردن و کلنجار رفتن با خودش بالاخره تصمیم گرفت بهش کمک کنه.
*آره...فقط دارم بهش کمک می کنم...اون خودش اینو
می خواد...
زیر لب مجنون وار زمزمه کرد و بالاخره شجاعت پیدا کرد تا تقهای به در بزنه.
بعدِ شنیدن صدای چان وارد شد و لبخندی بهش زد که چان در جا فهمید یه چیزی این وسط درست نیست.
بعد از شنیدن حرف های جیسونگ و همین طور اشارهی فلیکس به مکالمهی عجیبش با جان دیگه به هیچی و هیچ کس اعتماد نداشت و همه چیز رو، حتی ساده ترین حرکات رو از فیلترِ افکارش رد می کرد و الان با دیدن
قیافه ی رنگ پریده و نَزار لوسیَن مطمئن بود که یه اتفاقی افتاده.
_خوبی؟!
*بله ارباب خوبم...ارباب فلیکس نیستن؟!
_چرا، داره صورتش رو می شوره...
چان به ظاهر بیتوجه گفت اما تک تک حرکاتِ دختر رو زیر نظر داشت.
لوسیَن بعدِ نگاه معذبی به چان سریع خودش رو به حمام رسوند و الکی کارهاش رو کُند انجام داد تا بالاخره فلیکس رسید.
بعد از بسته شدن دَر، سریع سمتش برگشت و شروع کرد به الکی حرف زدن.
*سلام ارباب...دارم وسایلِ جدید رو جابجا میکنم...شامپوها رو می ذارم جای همیشگی...
گفت و بطری قهوهای رنگ که عکسِ دونههای قهوه روش بود رو با فاصله از بقیه گذاشت و نگاهِ مشکوکی با فلیکس رد و بدل کردن.
![](https://img.wattpad.com/cover/291982126-288-k327742.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
Wake up and save me [کامل شده]
Fanfic"بیدارشو و نجاتم بده" نویسنده: boom ژانر: رومنس، درام، اسمات، انگست، جنایی، رازآلود، هپی اندینگ،... کاپل ها: چانلیکس(اصلی)، چانگلیکس، چانگجین، مینسونگ، سونگلیکس،... 🔥 خلاصه 🔥 تلاقی دو زندگی متفاوت... از دست دادن عزیزان... تنهایی... جدایی از عشق او...