✴️ part:24 ✴️

299 66 35
                                    

ووت
نظر
کامنت

          **************************

                   قسمت: بیست و چهارم

بدون حرف زدن کنار هم دراز کشیده بودن و اجازه دادن نسیمِ خنک با موهاشون بازی کنه.

ذهن هردو درگیر چیزهایی بود که از هم مخفی کرده بودن و این بزرگترین اشتباه زندگیشون بود.

مسیری مشترک با افکاری متفاوت زیاد دوام نمیاره، هردو اینو می دونستن که با حرف نزدن دارن اشتباه می کنن، اما همچنان نمی خواستن دهن باز کنن.

فلیکس با نفس عمیقی که کشید سکوت رو شکست و به چانی نگاه کرد که چند دقیقه‌ای نگاهش رو روی صورتش حس کرده بود.

_یه حس مزخرفی دارم که زیادی برام آشناست...

چان با لحن تلخی گفت و فلیکس بلافاصله حسش کرد.

+می تونی برام توصیفش کنی؟!

چند ثانیه سکوت شد و بعدش چان دوباره به حرف اومد.

_تا حالا این حسو داشتی که قراره اتفاق بدی بیوفته؟! اینکه اونی که می خوای تو آیندت نیست و نمی تونی اوضاعو تو کنترل داشته باشی؟!

فلیکس تلخندی زد و چشم‌های هلالی و زیباش رو نشون معشوقش داد.

+فک کنم این حسیه که تمام این مدت داشتم...زیادی برام ملموسه چان‌شی...

_نمی خوام این اتفاق بیوفته...قلبم هنوزم بخاطر اتفاق گذشته درد می‌کنه...با اینکه ذهنم خیلی چیزا رو یادش نمیاد اما جسم و روحم داره بخاطرش درد میکشه...می‌خوام ازت قول بگیرم که تا ابد پیشم بمونی اما می‌دونم خودخواهیه...زندگیِ تو همین الانم بخاطر من نابود شده...خواستن این مورد حقم نیست...

فلیکس غلتید و روی شکم خوابید و دست‌هاش رو تکیه بدنش کرد.

نگاه چان چنان مصمم دنبالش بود که گاهی از این نگاه میترسید.

باید چی می گفت؟!

+می‌دونی!!...وقتی خیلی درموردش فکر می‌کنم میفهمم در واقع تو هیچ کاره‌ای...خراب شدن زندگیمون به دست یکی دیگه اتفاق افتاده...نه من، نه تو، نه چانگبین، نه خانوادم، هیچ کدوم مقصر نبودیم...فقط شرایط بود که دست به دست هم داد تا این اتفاق بیوفته...پدربزرگت...اون حتی لیاقت مرگم نداره...دلم

 می سوزه از اینکه قراره راحت بمیره...

_فکر می کنی راحت می میره؟!

+فکر کنم...

با جواب فلیکس، چان ابرویی بالا انداخت.

_ولی من چنین فکری نمی کنم...

+نمی‌دونم واقعا...

فلیکس آروم زمزمه کرد و وقتی دست‌های چان جلو اومد و با قدرت کشیدنش سمت خودش راضی سرش رو تو گردنش فرو کرد و گذاشت چان بوسه‌های ریزی به گردنِ از قبل مارک شدش بزنه.

Wake up and save me [کامل شده]Onde histórias criam vida. Descubra agora