پیو: من و پرفسور ریمورت اینجاییم تا درمورد موندن من تو هاگوارتز صحبت کنیم.
ه: ما راجبه این حرف زدیم پسرم
د: حرف زدین؟
دراکو پرسید و رو به هری با تعجب نگاه کرد اما هری بهش نگاه نکرد و ادامه داد.
ه: لازم نبود استادتو تا اینجا بیاری و بهش زحمت بدی منو پدرت راجبه این موضوع تصمیم گرفتیم
د: که تصمیم گرفتیم. بله ما تصمیم گرفتیم
دراکو نمیدونست هری راجبه چی صحبت میکنه فقط سعی کرد جلوی پیو و جولیان ظاهرو حفظ کنه.
پیو: شما حتی دلیلشم به من توضیح ندادید.
ه:لازم نیست بدونی. اتفاقات اخیر با اسکای و عملکرد ضعیف اسنیپ دلیله موجهیه که تو دیگه به اونجا برنگردی
ج: اما مستر پاتر پیو تو افسون ها مهارته بینظری داره. اون تونست بدون چوب دستی دوستشو به سوسک تبدیل کنه.
ه: معذرت میخام چیکار کنه؟؟؟
هری با تعجب پرسید و دراکو زد زیره خنده
د: باورم نمیشه. حالا کدوم بنده خداییو تبدیل کردی؟
پیو از خنده ی دراکو لبخند زد و ذوق زده جواب داد در حالی که هری با اخم به جفتشون نگاه میکرد
پیو: ویلیام پارکینسون. باید قیافشو میدیدی . کم مونده بود بزنه زیره گریه
د: این پسره منه. بزن قدش
دراکو خندید و دستشو آورد بالا و پیو دستشو بهش کوبید
د: بگو چرا پانسی تا الان ده بار زنگ زده ..بین خودمون باشه هنوز ازش میترسم.
ه: چرا میخندی دراکو؟ اون کاره اشتباهی کرده. من پول نمیدم که بچم به دیگران آسیب بزنه.
ج: نه نه من تو کلاس بودم هیچ آسیبی به ویلیام وارد نشد.
ه: طبق چیزی که یادمه هر اقدامی رو دانش اموزا ممنوع بود نکنه هاگوارتز چیزای جدیدی داره که من نمیدونم؟
هری با عصبانیت میگفت و اجازه نمیداد هیچکس صحبت کنه.
پیو: اما بابا اونو داداشش به من زور میگفتن.
ه: این دلیل موجهی نیست تا به دیگران آسیب بزنی.
پیو: اما این درسته که اونا به من آسیب بزنن؟
ه: هیچکس به هیچکس آسیب نمیزنه برای همینه که میای خونه دیگه هم بحثی نباشه.
پیو: اما بابا
ه: همین که گفتم اسکورپیوس. مجبورم نکن دوباره بهت یاد اوری کنم که مجبوری به حرف پدرت گوش کنی.
پیو: بابا من...
جولیان دستشو رو دست اسکورپیوس گذاشت و ساکتش کرد.
ج: حتما پدرت صلاحی تو این موضوع دیده پیو. بهتره به نظرش احترام بزاری.
پیو: اما..فکر کردم میخای کمکم کنی.
ج: دارم همینکارو میکنم.
جولیان به پیو خیره شد و صداش تو سرش دوباره شروع به حرف زدن کرد.
(ج:من میگم میخام برم دسشویی توهم راهو بهم نشون بده باشه؟)
جولیان صحبتی نکرد و لباش تکون نخورد اما صداش تو سره پیو پیچید و اون سرشو تکون داد. هری و دراکو به اون دوتا خیره بودن .
ج: با این اوصاف من از حضورتون مرخص میشم فقط قبلش میتونم از سرویس بهداشتی استفاده کنم؟
د: بله حتما من شمارو راهنمایی میکنم.
پیو: نه بابا. خودم بهشون میگم کجاست. میخاستم اتاقمم بهشون نشون بدم
د: باشه پسرم. هرطور تو راحت تری.
پیو و جولیان بلند شدن و به سمته دسشویی تو راهرو پیچیدن.
د: کی میخاستی منم از تصمیمت باخبر کنی؟
ه: قبل از اینکه بهم سیلی بزنی
د: هری منکه گفتم متاسفم
ه: کاش برام قابله قبول بود.
د: چرا با بچه جلوی استادش اینطور رفتار کردی؟
ه: چون متاسفانه اونم مثل تو یاقی و سرکشه. اگر بهش محبت کنی جوابتو با شکستنه دلت میده.
هری به دراکو طعنه زدو از کنارش رد شد.
YOU ARE READING
Darker of darkest
Fanfictionشاید بتونیم اتفاقات رو به تعویق بندازیم اما نمیتونم تغییرشون بدیم چون اتفاقی که باید بیوفته میوفته و ما فقط میتونیم از شدتش کم کنیم، مگر از مبدا تغییرش بدیم. فصل دوم darkest. در ادامه ی بازی با زمان اتفاقاتی در هاگوارتز رخ میده که سرنوشت همه رو به...