(سال ۲۰۲۶ هری و دراکو)
هری و دراکو به خونه برگشته بودن. جولیان وقتی که داشتن دنبال اسکورپیوس میگشتن پیداشون کرد و حافظشونو پاک کرد.
ه: لاو؟ ما برای چه کاری رفته بودیم بیرون؟
د: یادم نمیاد.اخ چقدر سرم درد میکنه.
جولیان پشت ستونه خونشون به صورت نامرئی ایستاده بود تا ببینه همه چیز درست پیش میره یا نه
د: لاو؟ این چه سمیه؟
دراکو برگه های طلاقی که هری قبلا رو میز گذاشته بودو دید و چشماش چهارتا شد.
ه: دادخواست طلاق؟ این چه عنیه؟
جولیان دستشو رو چشماش کشید و حرص خورد.
ج:همه چیزو باید خودم حل کنم خدایا
چوب دستیشو تکون داد و دراکو شروع به حرف زدن کرد
د: جی جی جی جینگ...سوپرایزززز
هری با تعجب نگاش کرد و بعد خندید.
ه: لوس اصلا شوخیه خوبی نبود.
د: میخاستم ببینم ری اکشنت چیه.
هری با نیشخند جلو اومد و دستشو وسط سینه ی دراکو گذاشت و رو صندلی هولش دادو روش نشست
ه: انتظار داشتی چه واکنشی نشون بدم ددی؟
د: اوم. بوی یه سکسه هات میاد
دراکو گفت و یه لیسه سریع از پایین تا بالای گردن هری زد
ج:پناه بر گاد
جولیان زمزمه کرد و آب دهنشو غورت داد
ه: اوم ددی. دلم برای دیکت تنگ شده
هری انگشت اشارشو روی خط فکه دراکو کشیدو لب پایینشو گاز گرفت
د: ددی دلتنگیتو رفع میکنه.
جولیان چشماش گرد شد و از خجالت قرمز شد.
ج: تو چیزی ندیدی زن، سریع از اینجا جیم شو.
هری سریع بلند شد و شلوارشو در آورد زیپ دراکو رو پایین کشید. دیکش اینقدر هارد بود که نیاز نبود ساکش بزنه . دوباره رو پای دراکو نشست و جولیان دستشو رو چشمش گذاشت و داشت میرفت
د: اوه بیبی نمیخام اصلا صبر کنم.
ه: اما اینجوری دردم میاد
د: و باعث میشه بیشتر ناله کنی نه؟ پس به نفعه منه
ه: ودف؟ من عروسکت نیستم که فقط ازم لذت ببری منم باید خوشم بیاد.
د: کام عان هری. این اوکیه
دراکو دستاشو دور کمر هری حلقه کرد تا بحثو عوض کنه اما اون عصبی کنار کشید.
ه: هیچ خوشم نمیاد اینقدر خودخواه باشی
جولیان داشت میرفت اما وقتی دید دعواشون شد موند و خیلی آروم رو به آسمون گفت
ج: خدایا چرا من؟
چشماشو تو کاسه چرخوندو چوب دستیشو چرخوند و یه لوبریکانت رو میز رو به روشون ظاهر شد و با حرکت دومه چوب دستیش دراکو شروع به حرف زدن کرد
د: متاسفم عزیزم . اصلا لوبریکانت رو میزه بزار برش دارم.
هری چیزی نگفت و خودشو گرفت.
د: لاوم...معذرت میخوام. برای جبران چنان لذتی بهت میدم که از یادت نره. فقط کافیه پاهای خوش تراشتو از هم باز کنی و خم بشی.
هری که از عذر خواهی دراکو خوشش اومد با زانوهاش رو کناپه خم شد و باسنشو قوس داد.
ج: فاینالی. حالا میتونم برم تا چشمام بیشتر از این آسیب نبینه.
دراکو انگشتشو به لوب اغشته کرد و با سرعت تو هری فرو کرد.
ه: اخ...دراکو..چرا وحشی شدی؟
د: عزیزم من فقط زیاد از حد نیازت دارم.
دراکو با هوس به باسنه هری کوبید و اینقدر محکم اینکارو کرد که هری به جلو خودشو پرتاب کرد و رد انگشتاش رو باسنش موند.
ه: فاک..چه مرگت شده؟
هری خودشو عقب کشید و از دراکو فاصله گرفت. دراکو اومد بیاد جلو که هری پاشو گذاشت رو قفسه سینش
ه: فکرشم نکن با این وحشی بازیات بزارم بهم دست بزنی. دفعه قبلو یادت نیست؟
هری به وقتی اشاره کرد که تحت تاثیر دپرسنت ها بودن و دراکو خیلی خشن برخورد کرد. درسته دپرسنت هارو به یاد نداشت اما رفتار دراکو رو یادش بود. جولیانه بیچاره که داشت میرفت اما شاهده دعوای اونا بود صبر کرد و چشماشو رو هم فشار داد و رو به آسمون گفت
ج: خدایا واقعا؟شوخیت گرفته؟
چوب دستیشو بالا آورد و دراکو ادامه داد.
د: هری من بابت همه چیز متاسفم. من واقعا نمیدونم چطور باید ابراز کنم که متاسفم .
ه: اثباتش کن. وقتی خشن میشی منو میترسونی.
دراکو رو زانوهاش نشست و دستاشو رو رونای پای هری کشید.
د: متاسفم. بزار برات جبرانش کنم.
دستشو رو دیک هری کشید لبشو گاز گرفت. هری لبخند زد و گذاشت به کارش ادامه بده. دراکو نوک زبونشو بیرون آورد و سره دیکشو قلقلک داد. جولیان واقعا نمیخاست این صحنه هارو ببینه پس عقب عقب رفت و غیب شد.
ه: عاح دراکو..اوم
هری انگشتاشو تو موهای بلونده دراکو فرو کردو التماس کرد سریعتر انجامش بده.
YOU ARE READING
Darker of darkest
Fanfictionشاید بتونیم اتفاقات رو به تعویق بندازیم اما نمیتونم تغییرشون بدیم چون اتفاقی که باید بیوفته میوفته و ما فقط میتونیم از شدتش کم کنیم، مگر از مبدا تغییرش بدیم. فصل دوم darkest. در ادامه ی بازی با زمان اتفاقاتی در هاگوارتز رخ میده که سرنوشت همه رو به...