بعد از هماهنگ شدن با مایکل به سمت میزی که چند دقیقه قبل دو نفر از افراد اون شرکت روش نشسته بودن رفتن؛ مایکل جلوتر رفت و ییبو هم با فاصلهی کمی ازش حرکت کرد.
قرار نبود اصلا در طول مکالمهشون حرفی بزنه؛ یعنی ترجیح میداد که نزنه!
به میز مورد نظرشون رسیدن. مایکل به حرف اومد...
×سلام
دو مرد با فهمیدن اینکه اونا کی هستن از صندلیهاشون بلند شدن و ایستادن، مایکل مؤدبانه بهشون نگاه کرد و گفت
×لطفا بنشینید آقایون
هر دو مرد با شنیدن حرف مایکل دوباره روی صندلیهاشون قرار گرفتن و مایکل و ییبو هم با بیرون کشیدن صندلیها روبروی اونها نشستن...
مردی که مقابل مایکل نشسته بود، رو به مایکل کرد
×من نمایندهی رئیس هستم؛ وانگ جانکسوک. منتظرتون بودیم آقای...؟
منتظر به مایکل خیره شد و مایکل ادامه داد
×مایکل هستم
مرد خندهی آرومی کرد...مصنوعی بودنش تابلو بود!
×اوه بله...آقای مایکل
مایکل پاش رو روی پای دیگهاش انداخت و با اعتماد به نفس توضیحاتی که از قبل آماده کرده بود رو شروع کرد
×برای اینکه زیاد وقتتون رو نگیریم خیلی زود میرم سر اصل مطلب، لغو قرارداد توسط ما اصلا مبنیبر این نیست که از همکاری با شما ناراضی بوده باشیم. بلکه به خاطر یه سری مشکلات شخصی شرکت، رئیس این تصمیم رو گرفتن و به این نتیجه رسیدن که اینجوری به صلاح هر دو شرکته؛ هم شرکت عالیِ شما کاریسول، و هم شرکت ما لیبروس...پس امیدوارم برداشت اشتباهی نکنید.
مایکل ساکت شد و به مرد روبروش نگاه کرد، مرد حالا اخم کمرنگی کرده بود؛ جوابش رو هر چند سرد اما به زبون آورد
×بله...متوجه شدیم، قبلا هم با آقای منگجیسون در این رابطه حرف زدیم.
نفسی کشید و دستهای قفل شدهاش رو از روی میز برداشت و در ادامه گفت
×خیله خب، حرفهای لازم رو رئیسمون با جناب شائو زدن...پس الان فقط موارد لازم برای امضا رو خدمتتون میدم؛ قرارداد اصلی هم جلوی خودتون از بین میبریم تا شک و ابهاماتی باقی نمونه.
مایکل سری تکون داد...این افراد پستفطرت مقابلشون، ظاهرا از اول هم از خداشون بوده که قرارداد رو لغو کنن...
مرد به سمت کیفش متمایل شد...
ییبو توی این فاصله گوشیش رو روشن کرد و نگاه کوتاهی به ساعت انداخت؛ طبق قرارشون درست دو دقیقه بعد ژان قرار بود با شمارهی ناشناس به گوشی آدم مقابلشون زنگ بزنه تا اون مرد گوشیش رو بیرون بیاره. وگرنه طور دیگهای امکان دسترسی به اون گوشی ممکن نبود!
YOU ARE READING
Wonderwall
Fanfiction𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝐘𝐢𝐳𝐡𝐚𝐧 (𝐲𝐢𝐛𝐨 𝐭𝐨𝐩) 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐬𝐥𝐢𝐜𝐞 𝐨𝐟 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐜𝐫𝐢𝐦𝐞 𝗪𝗿: 𝐚𝐫𝐢𝐞𝐬 اطلاعاتِ داستان👇 - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -خلاصه: ژان بعد از یک سال کار کردن، تونسته اعتماد رئیس سختگ...